سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

نسبت حضرت مولانا وابوبکر اولین خیلفه از خلفای راشدین

سلام

می گویند که نسب حضرت مولانا به ابوبکر، اولین خلیفه از خلفای راشدین می رسد و البته برای این ادعا دلایل و مدارکی هم ذکر می کنند. در این پست می خواهم راجع به این موضوع بنویسم و درستی و نادرستی این ادعا را بررسی کنم .
در قدیم اصالت نسل به خصوص اصالت دینی یکی از دلایل برتری جایگاه بوده وبه همین دلیل مریدان وطرفداران سعی در انتساب مراد خود به یکی از بزرگان دین داشته اند.
برای سلطان العلماء محمد بهاء الدین ولد پدر مولانا سه شجره نامه ذکر کرده اند.در شجره نامه اول نام جد بهاء الدین  و در شجره نامه دوم نام پدر وی با سنگ مزار مطابقت ندارد .گذشته از این درشجره نامه اول بین پدر مولانا وابوبکر 9نفر ودر شجره نامه دوم شش نفر و درسومی هفت نفر قرار گرفته اند .غیر ممکن است که بین ابوبکر متوفی به سال 13 هجری قمری با محمد بهاء الدین پدر حضرت مولانا متوفی به سال 628هجری قمری این تعداد اندک جای گرفته باشند،حتی اگر شجره نامه اول را که شامل تعدا د بیشتری است صحیح فرض کنیم و  بین دونفر فاصله پنجاه ساله در نظر بگیریم باز خلا زمانی حدود 147 سال باقی خواهد ماند در مورد شجره نامه دوم وسوم هم که وضع معلوم است در کتابهایی مانند معارف سلطان العلماء وآثار مولانا و دیگر نوشته هایی که از سلطان ولد برادر مولانا در دست است به چنین ادعایی برنمی خوریم.درنسخه خطی که در موزه قونیه یک نسخه از مثنوی نگهداری می شود که پنج سال بعد از وفات حضرت مولانا نوشته شده است وبه همین دلیل بسیار موثق است در معرفی سلسله اجداد وی حتی به صورت غیر صریح به این موضوع اشاره نشده است.
شاید این روایت ناشی از آن باشد که نام جد مادر پدر حضرت مولانا ابوبکر بوده و نام شمس الائمه  ابوبکرمحمد با نام ابوبکر نخستین خلیفه راشدین خلط شده باشد.البته دلایل دیگری هم وجود دارد که از حوصله این بحث خارج است.
البته بزرگانی مانند حضرت مولانا برتر از این انتسابات زمینی و صوری هستند ولی گاهی لازم است که در مورد حاشیه زندگی ایشان و نظرات وعقاید مختلف در این باب کنکاش وتحقیق شود تا بتوان چهره کامل تری از این بزرگان تصویر کرد.همانطور که حضرت مولانا در مثنوی می فرماید:

این نسب خود پوست اورا بوده است 
کزشهنشاهان مه پالوده است
مغز او خود از نسب دور است وپاک
نیست جنبش از سمک کس تا سماک
نور حق را کس نجوید زاد وبود
خلعت حق را چه حاجت تار وپود


واژه های کلیدی : مولانا، ابوبکر، سلطان العلماء، قونیه، شمس الائمه، بهاء الدین ولد

پنج شنبه 88 فروردین 6

كلك مشكين تو : ‍



جرعه فشاندن

 

سلام

بارها و بارها اشعار خواجه شیراز را خوانده و ابیات زیادی از آن را به حافظه سپرده ایم وفکر می کنیم که معنای آن را دریافته ایم- البته منظورم شرح وتاویلاتی که برآن نوشته اند نیست بلکه همان معنی ظاهری مراد است-در صورتی که اگرمعنی آن از ما پرسیده شود ...!
 می خواهم در باره اصطلاح جرعه فشاندن بر خاک برای شما بنویسم  برای نمونه حافظ می فرماید:

اگر شراب خوری جرعه ای فشان برخاک         از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک

و مولانا :

یا به یاد این فتاده ی خاک بیز         چون که خوردی جرعه ای برخاک ریز

عادت جرعه فشاندن برخاک در میان اقوام باستانی مرسوم بوده به این معنی که ایشان پیش ازقربانی به افتخار خدایان خود یا در موارد دیگر به یاد اموات شراب یا روغن  یا آب یا عسل یا شیر روی مجسمه ها و مقابر می ریختند به این شرح:

قوم یهود از عهد بسیار قدیم در عبادت خدای خود و یهوه این عمل را اجرا می کردند و حتی برای این کار جامهای مخصوصی داشتند که هم اکنون در دست است و علاوه بر زمان عبادت بر سر مقابر هم این عمل را به حای می آوردند.

آشوریان نیز بر مقابر پدران و اجداد خود به همان صورت جرعه ریزی می کردند

در میان هندوان این عمل به قصد تطهیر و تهذیب رواج داشته است

در میان اقوام عرب نیز این عادت جاری بوده و خون قربانیان خود رابرای جرعه فشانی بر سر مقابر به کار می بردند

فنیقیها شیر را به این منظور استفاده می کردند و بعدها شراب را...

پس از آنکه معبد به صورت مستقل درآمد واز خانه جدا شد دشوار بود که مردم همواره به معابد و یا بر سر تربت پدران خود بروند و جرعه فشانی کنند به تدریج این عادت رایج شد که این عمل را پیش از غذا و یا آشامیدن مشروبات بر روی خاک انجام دهند و اما در شعر حافظ  منظور ،کرم کردن جوانمردان باده نوش نسبت به خاک بوده است و تر کردن لب زمین تشنه کام و ادای دین نسبت به زمین  که درخت انگور- که به قول منوچهری مادر شراب است – پرورده آن است و این بیت از منوچهری دامغانی می تواند موید این نظر باشد:

ناجوانمردی بسیار بود چون نبود                خاک را از قدح مرد جوانمرد نصیب


واژه های کلیدی : حافظ، مولانا، جرعه فشاندن، یهود، آشوریان، یهوه، هندوان، فنیقیها، منوچهری دامغانی، عبادت

سه شنبه 87 اسفند 13

كلك مشكين تو : ‍



<   <<   6   7      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1050797
    بازدید امروز : 258
    بازدید دیروز : 282



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [231]
    کانون ادبیات ایران [112]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [207]
    شاملو [111]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار