سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

فتنه انگیز جهان غمزه ی جادوی توبود...

 

فرشته‌ها از زمان خلقت آدم، چنین شور و غوغایی به خاطر نداشتند. ما هم گوشه‌ای به تماشا ایستاده بودیم و رفت و آمد اهل آسمان‌ها را نظاره‌می‌کردیم.
نورعجیبی تمام ملکوت را پرکرده بود. نوری که تابشش، ارواح پریشان را آرامش می‌بخشید.
عجیب بود  که آن نور، با نور عشق که سراسر کائنات را در بر گرفته بود، برابری می‌کرد.
با تمام وجود روحمان را در برابر تابش مهربان آن نور قرار دادیم و سرشار از شورعشقی شدیم که هزاران هزارمولانا قادر به توصیف آن نیستند.
خدایا این چه نوری بود که با نور عشق برابری می‌کرد و این چنین آسمان‌ها را پر کرده بود؟
اتفاقی در شرف وقوع بود، اتفاقی که اهمیتش کمترازخلقت تمامی موجودات ارضی و سماوی نبود.
خداوند همراه نور عشق، نور دیگری آفریده بود که همه عاشقان را سرمست می‌کرد و سرافشان و پای کوبان
آری! نور محمد(ص) آمد تا دلها را مملو از عشقی کند که کوچکترین پرتوی آن قادر است مولاناها و حافظ‌ها و عطارها و بایزیدها و حلاج‌ها و عین القضات‌ها و... بیافریند و دنیا را پر از شور عشق کند.

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه‌انگیز جهان، غمزه‌ی جادوی تو بود...


 مسجدالنبی

 


واژه های کلیدی : حافظ، مولانا، آفرینش، عین القضات، محمد، شور عشق، بایزید، فرشتگان، خلقت

پنج شنبه 90 بهمن 20

كلك مشكين تو : ‍



بیاییدعاشق شویم!

محمد رسول الله

 محمد پیامبر عشق آمد

آمد تا بیاموزاند درس عاشقی را

آمد تا بگوید گردش همه کائنات بر مدار عشق است

آمد تا بگوید که در جهان غیر از عاشقی کاری نیست

باید عاشق شد تا سنخیت بین علت و معلول پایدار بماند

آفریدگار عاشق و آفریده دور از عشق؟!

چگونه ممکن است؟!

چطور می شود در مشرب رسول خدا از عشق فاصله گرفت؟

چرا اینگونه مسخ شدیم ، خالی از عشق و سرشار از دنیا؟

چرا دستهامان سرد و نگاهمان بی فروغ شده؟

 بیایید در طلوع پرفروغ پیامبر عشق و مهر،‌کمی هم به او شبیه شویم !

بیاییدعاشق شویم!

ادعای مسلمانی بس است!

مسلمان باید شبیه پیامبرش باشد و به قول حضرت مولانا:

شـــــیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه می مانی بگو

بیایید عاشق شویم!

که شبیه ترین مسلمانان به رسول خدا عاشق ترین آنان است...


 


واژه های کلیدی : عشق، مولانا، عاشق، علت و معلول، محمد رسول الله، آفریدگار، سنخیت، مسلمانی

پنج شنبه 89 بهمن 28

كلك مشكين تو : ‍



   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1025554
    بازدید امروز : 350
    بازدید دیروز : 230



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [45]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [225]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار