سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

آیا دیو و دیوان هم ریشه اند؟

سلام 
در پست "دیو" دوست گرامیم سوالی مطرح کرده بودند که بنده در حد خودم به آن پاسخ داده ام امیدوارم که گره گشا باشد.نوشته اند:
...سوالی نیز برایم پیش آمده[آیا]شغل دیوانی (دبیری) که در ازمنه قدیم به‌نوعی نگارش وقایع و حسابداری نیز بوده، با توجه به تعریف شما از همین لغت[یعنی دیو] استخراج شده ؟
باید دانست که این سوال برای  صاحب کتاب تاج العروس نیز مطرح بوده  و برای توجیه  ارتباط این دو واژه- یعنی "دیو" و "دیوان"- این داستان را روایت کرده است که البته پایه و اساس ندارد.می نویسد:
چون کسری سرعت عمل منشیان را در اجرای کارها ملاحظه کرد گفت: این کار دیوان است ( یعنی خارق العاده است ).
واماکلمه "دیو" در قدیم به گروهی از پروردگاران آریائی اطلاق می شده است ولی پس از ظهور زرتشت و معرفی اهورامزدا، پروردگاران عهد قدیم، دیوان گمراه کننده و شیاطین خوانده شدند ولی کلمه "دیو" در میان همه اقوام هند و اروپائی با استثنای ایرانیان، معنی اصلی خود را -که همان خداوند است - محفوظ داشته است.
برای رسیدن به جواب صحیح باید ریشه باستانی این دو واژه یعنی "دیو" و "دیوان" را بررسی کرد.
کلمه "دیو" در زبان پهلوی Dev و در زبان اوستائی Daeva در هندی باستان Deva آمده است. Deva نزد هندوان هنوز هم به معنی خداست. Zeus نام پروردگار بزرگ یونانیان و Dues پروردگار لاتینی و Diev در فرانسوی از همین ریشه است. در انگلیسی هم Divine که به معنی خدایی است از همین ریشه گرفته شده است.
کلمه "دیوان"از کلمه Dewan هم ریشه با "دبیر" است و با کلمه آسوری Dap و کلمه Dipi در زبان  پارسی باستان –مرتبط با  Duppu اکدی و Dub سومری  به معنی لوحه و خط – هم خانواده است .
حال با مقایسه ریشه های این دو واژه،می توان دریافت که "دیوان" به معنی "دیوها" با دیوان به معنی "محل نوشتن رسالات و نامه ها" دو واژه کاملا متفاوت هستند و به جز شباهت ظاهری هیچ ارتباطی با هم ندارند.

 نبرد رستم با دیو سپید


واژه های کلیدی : اهورامزدا، دیو، دیوان، پروردگاران آریائی، تاج العروس، زرتشت، اقوام هند و اروپائی، پهلوی، اوستائی، آسوری، اکدی

شنبه 88 آذر 28

كلك مشكين تو : ‍



روز سرد تولد من...

سلام
باید از همه‌ی دوستانی که با کامنتهای محبت آمیز خودشان تولدم را تبریک گفته بودند تشکر کنم.البته کمی دیر شده اما از بچه چند روزه چه توقعی می رود!؟
به همین مناسبت چهار پاره ای مرتکب شده ام که به همه ی دوستان خوبم تقدیم می کنم.

باز باران به کوچه ها می زد
سایه ها، خسته در گذر بودند

من، مردد میان بود و نبود
لحظه هایم هنوز تر بودند

*****

چهار دیوار سر به شانه ی هم
چشم تاریک و سرد پنجره ها

نقش تکرار بر تن قالی
مثل تکرار زرد ثانیه ها

*****

باز اینجا کسی نفس می زد
خالی از هرچه بود و هرچه نبود

چشم بر مرگ برگ وا می کرد
در شروعی نمور و درد آلود

*****

قاب کهنه دوباره می خندید
زندگی مرگ را صدا می زد

روز سرد تولد من بود
باز باران به کوچه ها می زد...

23آذر ماه 88


واژه های کلیدی : کوچه، پنجره، باران، روز سرد تولد من، چهار پاره

دوشنبه 88 آذر 23

كلك مشكين تو : ‍



   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1024850
    بازدید امروز : 30
    بازدید دیروز : 156



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [45]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [225]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار