سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

ادامه از کودتای 1332 تا 1340

سلام

با اجازه عزیزان به ادامه مطلب می پردازم

پناه بردن به افیون و شراب و گریز از هشیاری وستیز و مبارزه ، تمام اینها نتیجه شکست 28 مرداد بود و بعد از این تاریخ هروئین وحشیش بسیار رواج یافت:

با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا وآن سوی صحرای خدا رفتم

درونمایه های دیگری که ازدوره قبل باقی مانده است در این دوره شکل عصیانی تری به خود می گیرد و شعرا به ستیز با اخلاقیات جامعه خواه عرفی و خواه دینی می پردازند.کفرگویی و تظاهر به فسق نیز برتفکر شعرا حاکم بود:

خدایا تو بوسیده ای هیچگاه
لب سرب فام زنی مست را

کم کم کلیت معشوق کم رنگ می شود وچهره معشوق آشکارتر تصویر وروابط جزیی بین عاشق و معشوق بازگو می شود. اکنون معشوق وعاشق با هم در کافه می نشینند وبا هم قرار دیدار بعدی را می گذارند:

هرروز سلام و پرسش و خنده
هرروز قرار روز آینده

در این دوره امید ونا امیدی روبروی هم قرار می گیرند .اخوان ثالث نماینده شاعران مایوس ونا امید-که البته در اکثریت بودند- بود واز پرچمداران گروه امیدواران می توان از سیاوش کسرایی نام برد.

شعر این دوره به علت تکامل عوامل پیچیده تکنیکی و اجتماعی از لحاظ تجارب روحی و شخصی و فردی هنرمندان دارای کمال اهمیت است.در این دوره لحظاتی به دقت در شعرثبت می شود که قبل از آن نظیر نداشت.

شعر فلسفی تحت تاثیر تفکر الحادی غربی به خصوص اگزیستانسیالیسم سارترنیز-هرچند خام وتجربه نشده - در این دوره سروده می شود وگاهی تاملات وجودی در شعرشاعرانی که مرکز شعر این دوره نیستند مانند شرف الدین خراسانی ،مصطفی رحیمی و ...، دیده می شودو این نتیجه رواج تفکر سارتر، کاموومتفکران اگزیستانسیالیست فرانسوی درجامعه آن روزگار است.

 

مهدی اخوان ثالث


واژه های کلیدی : کفرگویی، تظاهر به فسق، کلیت معشوق، امید ونا امیدی، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، شعر فلسفی، اگزیستانسیالیسم، سارتر، کامو

پنج شنبه 87 بهمن 3

كلك مشكين تو : ‍



ابداع یا ... !!!!!

سلام

چندی پیش  ترانه ای! (نمی دانم واقعا باید اسم آن را چه چیزی گذاشت ...) از محسن نامجو شنیدم و پس از آن هم از نسل جوان تعاریفی که  مرا به فکر فرو برد و مجبور شدم این حرکت جدید را که در شعر و موسیقی ایجاد شده را دقیقتر مورد برسی قرار بدهم .

همیشه حرکات جدید و خرق عادات با مخالفت روبرو می شود و این خودش می تواند دلیلی برحرکت وابداع باشد اما حرکت به کدام سو و  چگونه ابداعی!

برای رسیدن به اصل مطلب مقدمه ای طولانی نیاز است که با اجازه شما از آن فاکتور می گیرم و به اصل مطلب می پردازم!

ترانه یا ...! را که می خواهم از محسن نامجو بررسی کنم در دستگاه ماهور خودمان و گام ماژور غربی ها ساخته شده و با تکنوازی ساز سه تار شروع می شود . پس از آن آهنگ با  ریتم جاز راک  اند رول  ادامه پیدا می کند وبه دنبال، غزل معروف حافظ« دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را » توسط نامجو با لحنی بسیار سبک  خوانده می شود سپس ریتم به  8/6تغییر پیدا می کند و تکنوازی پیانو زمینه را پر می کند و پس از آن دو باره به ریتم اول برمی گردد و غزل با دادو فریاد او که ته مایه  تحریر آواز را هم به همراه دارد ادامه پیدا می کند و جاز هم در این میان با پاساژ های مسلسل وار زمینه را پر می کند از همه جالبتر بیت« روزی تفقدی کن درویش بی نوا را» به صورت انسانهای الکن و یا به قولی نیم زبون  ویا کسی که از روی لج بازی جمله ای را به زبان می آورد تکرار شده  و دوباره عربده کشی و پاساژ های مکرر و....!

در یکی ازاین آثار!!!ایشان تحریر آواز را با فریادهای جگر خراش که مخصوص موسیقی امریکای جنوبی است با هم  می آورد و خلاصه معجون عجیبی تولید می کند ! و در یکی دیگر از این آثار، صداهای عجیب و غریب تولیدی ایشان واقعا انسان را به فکر فرو می برد! جالب این است که همین اثر با تحریری کاملا سنتی به پایان می رسد! آوردن الفاظ رکیک هرچند که در قالب اصطلاحات  خاصی پیچیده شده است از نوآوری های ایشان است که جای بررسی بیشتری دارد!

اگر بخواهیم از زاویه دیگر به این قضیه نگاه کنیم شعرهای مضحک و نیمه مستهجن او با این حال وهوا کاملا مناسبت دارد ولی متاسفانه غالب اشعاری  که روی این کارها تنظیم می شود از حافظ و سعدی و مولاناست !

البته کارهایی هم دارد بدون این ابداعات!!!! وبسیار معمولی که اگر محسن نامجو می خواست با این قبیل کارها به شهرت برسد هرگز نمی توانست از حدود یک خواننده درجه سوم فراتر رود اما با این روش التقاطی مضحک توانسته خودش را مطرح کند و با آوردن اصطلاحاتی از قبیل عقاید نو کانتی- عشق پانزده سانتی ! و هستی از ما ... !- که خجالت می کشم کاملش کنم- توانسته در میان جوانان نوجو اسم ورسمی پیدا کند!

 اگر کسی پیتزا را در دیزی تلید کند و یا به جای گوجه کبابی همراه با کباب کوبیده، خیار را به سیخ بکشد و کباب کند نو آوری کرده است؟!

اگر چنین کسی را مبدع وکار او را ابتکار ونوع آوری بدانیم آقای محسن نامجو انسان بسیار مبتکر وخلاقی است!!

 

 


واژه های کلیدی : محسن نامجو، ابداع، موسیقی، سه تار، ماهور، گام ماژور، ریتم، امریکای جنوبی، عقاید نو کانتی

چهارشنبه 87 بهمن 2

كلك مشكين تو : ‍



<   <<   11   12   13      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1051713
    بازدید امروز : 121
    بازدید دیروز : 262



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [231]
    کانون ادبیات ایران [112]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [207]
    شاملو [111]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار