آمیغ برافزوده؟؟!!
سلام بر دوستان عزیز
روزی مردی در محل عبور مردم دیواری ساخت و چراغی هم بر روی آن قرار داد.از او پرسیدند: دیوار را برای چه ساختی ؟
پاسخ داد: برای آن که چراغ را روی آن قرار دهم!
پرسیدند : چراغ را به چه منظور روی دیوار قرار می دهی؟
گفت : برای آن که مردم در شب دیوار را ببینند و به آن نخورند!
در این پست می خواهم در باره حرکتی که در باره جایگزینی واژه های ناب فارسی در ادبیات ما شروع شده است برایتان بنویسم.البته در این مورد قبلا هم برایتان نوشتم ولی این بار می خواهم از زاویه خاصی این قضیه را بررسی کنم.
می دانیم که عروض و قافیه علمی است که از اعراب به ما رسیده است چرا که ما قبل از هجوم عرب چیزی به نام وزن عروضی به شکل کنونی در شعر نداشته ایم و شعر قبل از اسلام از وزن به این شکل عاری بوده است.
البته باید به این نکته مهم اشاره کرد که ایرانیان در این باب کتابها نوشته وآن را شرح وبسط وتغییراتی داده و اوزان جدیدی هم ابداع کرده اند وبه نوعی آن را تبدیل به علمی ایرانی نموده اند اما در هرصورت این علم بومی ما نیست و اصطلاحات خاص خودش را هم دارد که لاجرم به زبان عربی است.در این میان کسانی سعی در جایگزینی این اصطلاحات با مترادف فارسی آن دارند،حال سوال این است تا چه اندازه این حرکت مفید خواهد بود و آیا اصلا این حرکت لازم است؟برای شروع چند اصطلاح ومترادف آنها را- که توسط یکی از بزرگان ادب فارسی معاصر نه تنها پیشنهاد که در کتابهای تالیفی ایشان نیز آورده شده است - می آورم:
آخشیج: تضاد
آمیغ برافزوده: ترکیب اضافی
چشمزد : تلمیح
سرواد : شعر
مانروی : وجه شبه و...
همانطور که ملاحظه کردید این مترادفات بسیار دور از ذهن و غریب است البته هر واژه ای در ابتدای ورود به عرصه زبان و ادبیات اینگونه است اما بر اثر کثرت استعمال عادی می شود.در اینجا باید دید که آیا این اصطلاحات فرصت کثرت استعمال را پیدا می کنند یا خیر؟
از شروع این حرکت سالها می گذرد اما کسی از این حرکت استقبال نکرده است و این عدم استقبال از سوی اهل فن می تواند دلیلی بر ابتر ماندن این حرکت باشد و هر وقت کتابی با استفاده از این اصطلاحات تالیف می شود ناچار در پایان کتاب شرح و توضیح این اصطلاحات آورده شده است حتی برای کسانی که در زمینه ادبیات تحصیل کرده اند فهمیدن این مطالب دشوار است پس به چه دلیل باید این کار انجام شود؟
در قدیم حاشیه نویسی رواج فراوان داشت تاجایی که برای بسیاری از حاشیه ها حاشیه می نوشتند ودر این روند کار به جایی می رسد که دوباره حاشیه نویسی باب خواهد شد و به ناچار برای فهمیدن مطلب باز باید از همان اصطلاحات قدیمی جاافتاده استفاده کرد و بایدحاشیه ها بر حاشیه نوشت و برای درک مطالب کتابهایی مانند المعجم فی معاییر اشعار العجم واز این قبیل باید دست به دامان فرهنگهایی شویم که ناچار در این مورد نوشته خواهد شد!در پایان این سوال مطرح می شود که آیا صرف زمان و انرژی برای ساختن این دیوار وقرار دادن چراغ روی آن چقدر می تواند درست باشد؟؟؟؟!!!
واژه های کلیدی : عروض و قافیه، آخشیج، آمیغ برافزوده، سرواد، چشمزد، وجه شبه، تلمیح، المعجم
جمعه 88 فروردین 14
كلك مشكين تو :
تصویر خیس پنجره ها
سلام
با اجازه دوستان چند روزی است که در مسافرت به سر می برم و امکان نوشتن برایم نیست ناچار یکی دیگر از ارتکاباتم را تقدیم می کنم،تحمل بفرمایید
تصویر خیس پنجره ها کهنه می شود
این لحظه ها بدون شما کهنه می شود
دیوار مات ،قاب در آغوش ، انتظار
دارد مرور عقربه ها کهنه می شود
این کوچه ها و جای قرار همیشگی
در انتظار دیدن ما کهنه می شود
این لحظه ها که روی تن شب هزار بار
خط می کشد و چون رد پا کهنه می شود
تصویر محو ماست که با هم یکی شده
رفتی و این همه به خدا کهنه می شود
پاییز 86
واژه های کلیدی : انتظار، غزل، تصویر خیس پنجره ها، کوچه ها، مرور عقربه، روی تن شب
دوشنبه 88 فروردین 10
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ