ادامه مطلب دوره های شعر مشروطه را هم امشب تقدیم خواهم کرد.
سلام
دیشب در جلسه شعری، مورد جالبی پیش آمد که به نظرم شاید برای بقیه دوستان شعر دوست هم قابل استفاده باشد.یکی از شاعران خوب ما شعری سروده بود که یکی از مصرع های آن به زعم بعضی از حاضران دارای پیچیدگی معنایی بود وایشان تعقید را با تعلیق یکی می دانستند. بعضی از اشعار دارای پیچیدگی معنایی هستند یعنی خواننده نمی تواندپی ببرد که مقصود شاعر چیست و در درک معنی شعر می ماند به این حالت تعقید می گویند که از عیوب محتوایی شعر به حساب می آید مانند این بیت از بیدل:
گرم نوید کیست سروش شکست رنگ
کز خویش رفته ایم به دوش شکست رنگ
همانطور که مشخص است واقعا منظور شاعر چنان در قالب این ترکیبات پیچیده شده که قابل فهم نیست . ازسوی دیگر بعضی از اشعار خواننده را در تعلیق بین دو مفهوم قرار می دهند البته این را نباید با ایهام اشتباه کرد ایهام بیشتر در کلمه است مانند این مصرع حافظ:
ای بی خبر زلذت شرب مدام ما
که واژه مدام در این جا هم می تواند به معنی شراب باشد و هم در معنی تکرار وتداوم اما در این بحث ترکیب کلمات به نوعی است که مخاطب در بین دو مفهوم قرار میگیرد وشاید تا آخر هم نتواند یکی از این دو مفهوم را بر دیگری ترجیح دهد که به نظر من این تعلیق نه تنها عیب به شمار نمی آید که از محاسن شعر محسوب می شود.
البته بنده وبعضی از دوستان حاضر در جلسه موفق نشدیم که این تفاوت را آنطور که باید ثابت کنیم تا نظر شما چه باشد
والله اعلم بالصواب
واژه های کلیدی : تعقید، تعلیق، ایهام، بیدل، حافظ
سه شنبه 87 دی 24
كلك مشكين تو :
دوره مشروطه
سلام
در ادامه به شعر دوره مشروطه می پردازم خوشحال می شوم نظرات دوستان را درمورد این سلسله یاد داشتها بدانم
دوره مشروطیت
از چهره های این دوره می توان به شیبانی ، قائم مقام فراهانی ، بهار ،ایرج میرزا، ادیب پیشاوری ،ادیب نیشابوری ، ادیب الممالک ،سید اشرف حسینی (نسیم شمال) ، عارف، میرزاده عشقی ،لاهوتی و فرخی یزدی اشاره کرد. در این دوره بیشتریا میهن پرستی است یا انتقاد اجتماعی و بیشتر ایرج و بهار به این مضامین پرداخته اند .درونمایه های شعرمشروطه را موضوعاتی از قبیل آزادی ،وطن ،زن و غرب و صنعت تشکیل می دهد و باز هم کلیت معشوق در آثار غنایی دیده می شود.قبل از دوره مشروطه، آزادی درمعنی دموکراسی غربی به کار نمی رفت معنی آزادی در اشعار مسعود سعد سلمان با معنی آن درشعر فرخی یزدی و یا بهار کاملا متفاوت است .در شعر بهار زیباترین قصیده ها را درستایش از وطن و و مفهوم آزادی می توان مشاهده کرد.یکی دیگر از از موضوعات مطرح در این دوره ادبیات کارگری وتحلیل مفهوم استثمار وبهرکشان پرداخته است :
ای رنجبران بی بصری تا کی وچند ؟
غفلت ز حقوق بشری تا کی و چند ؟
آخر به تفکر نظری سوی اجانب
زاوضاع جهان بی خبری تا کی و چند؟
موضوع دیگر مساله زن و تعلیم وتربیت اوست که با دوره مشروطه سروع می شود و یکی از درون مایه های اصلی شعر این دوره را تشکیل می دهد ومسائلی که در این مورد درشعر بهار ایرج وپروین آمده است پیش از آن وجود نداشته است.
مساله دیگر توجه به صنعت غرب و پیشرفتهای صنعتی مغرب زمین است و شاعران این دوره به فراگیری صتعت غرب توصیه می کنند.در این دوره هنوز معشوق به صورت کلی عنوان می شود.
زبان شعر دوره مشروطه کم کم به زبان محاوره نزدیک می شود واین تحول را به وضوح در شعر سید اشرف حسینی(نسیم شمال)می توان دید.
تخیل در این دوره اصلا تغییری ندارد فقط در اشعار میرزاده عشقی و ایرج میرزا نمونه های تخیل تازه را می توان مشاهده نمود.فرم شعر دوره مشروطه از قالب های قدیمی فاصله می گیرد و تا حد زیادی با دوره مشروطه متفاوت است.از لحاظ فرهنگی با وجود آثار ترجمه شده ، روزنامه ها ومجله ها یه طور کلی بر روی تمام مواردی که بحث شد اثر گذار بوده است.
واژه های کلیدی : تخیل، آزادی، وطن، زن، غرب و صنعت، ادبیات کارگری، فرم شعر
دوشنبه 87 دی 23
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ