سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

دوره مشروطه

سلام

در ادامه به شعر دوره مشروطه می پردازم خوشحال می شوم نظرات دوستان را درمورد این سلسله یاد داشتها بدانم

دوره مشروطیت


از چهره های این دوره می توان به شیبانی ، قائم مقام فراهانی ، بهار ،‌ایرج میرزا، ادیب پیشاوری ،‌ادیب نیشابوری ، ادیب الممالک ،‌سید اشرف حسینی (نسیم شمال) ، عارف، میرزاده عشقی ،لاهوتی و فرخی یزدی اشاره کرد. در این دوره بیشتریا میهن پرستی است یا انتقاد اجتماعی و بیشتر ایرج و بهار به این مضامین پرداخته اند .درونمایه های شعرمشروطه را موضوعاتی از قبیل آزادی ،وطن ،زن و غرب و صنعت  تشکیل می دهد و باز هم کلیت معشوق در آثار غنایی دیده می شود.قبل از دوره مشروطه، آزادی درمعنی دموکراسی غربی به کار نمی رفت معنی آزادی در اشعار مسعود سعد سلمان با معنی آن درشعر فرخی یزدی و یا بهار کاملا متفاوت است .در شعر بهار زیباترین قصیده ها را درستایش از وطن و و مفهوم آزادی می توان مشاهده کرد.یکی دیگر از از موضوعات مطرح در این دوره ادبیات کارگری  وتحلیل مفهوم استثمار وبهرکشان پرداخته است :


   ای رنجبران بی بصری تا کی وچند ؟
غفلت ز حقوق بشری تا کی و چند ؟
   آخر به تفکر نظری سوی اجانب
  زاوضاع جهان بی خبری تا کی و چند؟


موضوع دیگر مساله زن و تعلیم وتربیت اوست که با دوره مشروطه سروع می شود و یکی از درون مایه های اصلی شعر این دوره را تشکیل می دهد ومسائلی که در این مورد درشعر بهار ایرج  وپروین آمده است پیش از آن وجود نداشته است.
مساله دیگر توجه به صنعت غرب و پیشرفتهای صنعتی مغرب زمین است و شاعران این دوره به فراگیری صتعت غرب توصیه می کنند.در این دوره هنوز معشوق به صورت کلی عنوان می شود.

زبان شعر دوره مشروطه  کم کم به زبان محاوره نزدیک می شود واین تحول را به وضوح در شعر سید اشرف حسینی(نسیم شمال)می توان دید.

تخیل در این دوره اصلا تغییری ندارد فقط در اشعار میرزاده عشقی و ایرج میرزا نمونه های تخیل تازه را می توان مشاهده نمود.فرم شعر دوره مشروطه از قالب های قدیمی فاصله می گیرد و تا حد زیادی با دوره مشروطه متفاوت است.از لحاظ فرهنگی با وجود آثار ترجمه شده ، روزنامه ها ومجله ها یه طور کلی بر روی تمام مواردی که بحث شد اثر گذار بوده است.

 

خانه مشروطه


واژه های کلیدی : تخیل، آزادی، وطن، زن، غرب و صنعت، ادبیات کارگری، فرم شعر

دوشنبه 87 دی 23

كلك مشكين تو : ‍



دروه قبل از مشروطیت

سلام دوستان

امیدوارم که این مطالب برای شما جذاب و سودمند باشد. البته تاجایی که ممکن بوده سعی کرده ام خلاصه ای از آنچه را که  می تواند دردرک بهتر تحول شعردر دوره مورد بحث مفید باشد بیاورم چرا که در غیر این صورت هرکدام از این نوشته ها کتابی می شد حارج از حوصله این بحث  .در این نوبت به شعر و ادبیات دوره قبل از مشروطیت می پردازم

دوره قبل از مشروطیت

این دوره در واقع دوره خلق مدایح تکراری است.اگر اشعار صبای کاشانی ،سروش اصفهانی ،یغمای جندقی و قاآنی شیرازی را که مهمترین شاعران این دوره هستند  در نظر بگیریم می توان به راحتی این اشعار را از سیر تکامل ادب فارسی حذف کرد چرا که در حقیقت اینها تکرار شعرای پیشین هستند . این حرکت را می توان فقط به عنوان مشقی مکرر از روی اشعار پیشینیان دانست.مدایحی که در قرون 5 و6 برای درباریان سروده می شده بعد از 8قرن دوباره تکرار می شود.جالب این است که در این دوره شاعر از تجربیات خودش سخن نمی گوید. برای مثال شعر فروغ سرشار از تجارب شخصی است در حالی که شاعران این دوره فقط اندیشه و تجارب شاعران قبل از خود را تکرار می کنند.
نگاه به معشوق هم همانطور که در شعر سعدی یا فرخی سیستانی دیده می شود بسیار کلی است .البته باید دانست که معشوق در شعر و ادب فارسی موجودی است کلی که حتی گاهی جنستش هم معلوم نیست .
معشوق موجودی است که از آزار دادن عاشق لذت می برد و عاشق هم غالبا از این آزار ها استقبال می کند و لذت می برد!البته در دوره صفویه این حالت کمی تغییر می کند و معشوق به صورت عینی تری در اشعار تصویر می شود.مثلا در این بیت اسیر شهرستانی :
از فرنگی نرگسی تیر نگاهی خورده ایم
شمع سبزی برسر سنگ مزار ما زنید

که در این بیت به چشم سبز معشوق فرنگی اشاره دارد.
درمورد تاثیر دین هم می توان گفت که دین درشعر این دوره کاملا نفوذ دارد ومثلا تفکرات خیامی در آن دیده نمی شود البته اگر هم رگه هایی از این دست پیدا شود باز هم تحت تاثیر شعرای گذشته و تقلید از ایشان است.
از نظر تکنیک و زبان، شعر این دوره قابل توجه نیست در اشعاراین دوره به ندرت لغتی تازه و یا ترکیبی جدید می بینیم در صورتی که حدود 30 درصد ترکیبات شعر خاقانی ،نظامی و شعرای سبک هندی از خودشان شروع شده است حال این لغات وترکیبات چقدر ماندگار بوده اند بحثی دیگر است.
تخیل در این دوره با کلا تخیل شعرای قرن 5 و6 است و کوچکترین تغییری نکرده است.ایستایی وسکونی که بر اجتماع و اقتصاد آن دروه حاکم بود بر ادبیات نیز تاثیر گذاشته.البته نمی توان وجود عوامل فرهنگی تغییر در پایان عصر قاجاری را نادیده گرفت اما باید دانست این عوامل هیچگاه تاثیر سریع روی ادبیات نمی گذارند.درخاتمه این مطلب شعری از قاآنی شیراز که در مورد حماسه کربلا سروده است را تقدیم می کنم

بارد. چه؟ خون. که؟ دیده. چه سان؟ روز و شب. چرا؟
از غم. کدام غم؟ غم سلطان کربلا

نام‌اش چه بُد؟ حسین. ز نژاد که؟ از علی.
مام‌اش که بود؟ فاطمه. جدش که؟ مصطفی

چون شد؟ شهید شد. به کجا؟ دشت ماریه.
کی؟ عاشر محرم. پنهان؟ نه بر ملا

شب کشته شد؟ نه روز. چه هنگام؟ وقت ظهر.
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا

سیراب کشته شد؟ نه. کس آب‌اش نداد؟ داد.
که؟ شمر. از چه چشمه؟ ز سرچشمه‌ی فنا

مظلوم شد شهید؟ بلی. جرم داشت؟ نه.
کارش چه بُد؟ هدایت. یارش که بُد؟ خدا

این ظلم را که کرد؟ یزید. این یزید کیست؟
ز اولاد هند. از چه کس؟ از نطفه‌ی زنا

خود کرد این عمل؟ نه فرستاد نامه‌ای.
نزد که؟ نزد زاده‌ی مرجانه‌ی دغا

ابن زیاد زاده‌ی مرجانه بُد؟ نعم.
از گفته‌ی یزید تخلف نکرد؟ لا

این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه. او روانه کرد سپه سوی کربلا

میر سپه که بُد؟ عمر سعد. او بُرید،
حلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بی حیا

خنجر برید حنجر او را؟ نه. کرد شرم.
کرد از چه پس بریده؟ پذیرفت از او قضا

بهر چه؟ بهر آنکه شود خلق را شفیع
شرط شفاعت‌اش چه بود؟ نوحه و بکا

کس کشته شد هم از پسران‌اش؟ بلی دو تن.
دیگر که؟ نُه برادر. و دیگر که؟ اقربا

دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت. آن که بود؟
سجاد آنکه بُد به غم و درد مبتلا

ماند او به کربلای پدر؟ نی به شام رفت.
با عز و احتشام؟ نه با ذلت و عنا

تنها؟ نه با زنان حرم. نامشان چه بود؟
زینب، سکینه، فاطمه،کلثوم بی نوا

بر تن لباس داشت؟ بلی کرد ره گذار.
بر سر عمامه داشت؟ بلی چوب اشقیا

بیمار بُد؟ بلی. چه دوا داشت؟ اشگ چشم.
بعد از دوا غذاش چه بُد؟ خون دل غذا

کس بود همرهش؟ بلی. اطفال بی پدر.
دیگر که بود؟ تب که نمی گشت از او جدا

از زینب زنان چه بجا مانده بُد؟ دو چیز.
طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا

گبر این ستم کند؟ نه. یهود و مجوس؟ نه.
هندو؟ نه. بت پرست؟ نه. فریاد از این جفا

(قاآنی) است قائل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت. از که؟ زحق. کی؟ صف جزا

 
 


واژه های کلیدی : مشروطیت، مدایح، معشوق، تاثیر دین، تکنیک و زبان، تخیل، صبای کاشانی، سروش اصفهانی، یغمای جندقی، قاآنی شیرازی

یکشنبه 87 دی 22

كلك مشكين تو : ‍




لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1029007
    بازدید امروز : 16
    بازدید دیروز : 151



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [47]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [230]
    کانون ادبیات ایران [111]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [110]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار