اشکال در یکی از ابیات مشهور حافظ !
سلام
باز برویم سراغ یکی از ابیات مشهور حضرت حافظ که با وجود اشکال ظاهری در ردیف به صورت مثل سائر در آمده است :
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانه ای است که تغییر می کنند
شاید این طور به نظر بیاید که شاعر به ضرورت ردیف به جای عبارت "تغییر می کند" از "تغییر می کنند" استفاده کرده است و این مساله قریحه شاعری سراینده را زیر سوال ببرد آن هم شاعری مثل حافظ !
اما واقعا حقیقت چیست؟
آیا واقعا حافظ نمی توانسته با جابجایی ارکان جمله و یا استفاده از فعلی دیگر این مشکل را بر طرف کند؟
برای رسیدن به این سوال باید در ابتدا به این نکته بپردازیم که در زبان فارسی کهن آیا "تغییر کردن" به همین معنی متداول امروزی به کار می رفته یا معنایی غیر از این داشته است.باید عرض کنم که "تغییر کردن" در زبان فارسی کهن به معنی "تغییر دادن" وجزو افعال متعدی است نه لازم ،معنی مصرع دوم با برداشت امروزی اینگونه است:
این کارخانه ای است که در حال تغییر و دگرگونی هستند
که در این معنی فعل لازم است و نیاز به فاعل ندارد و با توجه به اینکه نهاد جمله یعنی "کارخانه" با فعل یعنی "تغییر می کنند" از نظر مفرد و جمع بودن مطابقت ندارد، جمله از نظر دستوری اشکال دارد اما در معنی اصلی آن که فعل به صورت متعدی معنی می شود، مفهوم اینگونه خواهد بود:
این کارخانه ای است که (دیگران) آن را تغییر می دهند
که در این صورت به راحتی می توان معنا را دریافت و هیچ اشکالی هم بر آن وارد نخواهد بودبرای شاهد هم می توان به یک بیت دیگر از خود حافظ استناد کرد که:
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
که در اینجا شاعر به راحتی می توانسته بگوید "تغییر ده" اما از عبارت "تغییر کن" استفاده نموده است.در نهایت باید به این نکته اشاره کنم که ما گاهی در مورد اشعار بزرگان دچار خطا در درک درست معانی می شویم و برای رفع این مشکل باید به زبان رایج در زمان شاعر و معنی کلمات در آن دوره مراجعه کنیم تا بتوانیم بدون خطا شعری را دریابیم.
پ ن: دوست عزیزی به نام گل پری ابراز لطف نموده و در کامنتی اشکالات کار بنده را یاد آور شده بودند.ضمن تشکر از ایشان کامنت مربوطه و جوابیه هایی را که دو تن از دوستان گرامی به این کامنت داده اند،جهت استحضار به محضر شما بزرگواران تقدیم می کنم:
عنوان یادداشت شما هست: " اشکال در یکی از ابیات مشهور حافظ!"
اما انصافاً ایا واقعاً این مطلبی که نوشته اید، "اشکال" بود؟! خودت که جواب "اشکال" مفروض خودت را داده ای و فهمیده ای که بیت هیچ اشکالی ندارد، پس این قیافهء " اشکال در یکی از ابیات مشهور حافظ!" دیگر چیست؟
پز ؟!!
تو را بخدا جمع کن این کاسه کوزه را!
و اما جوابیه ی سرور گرامی پری زاد برکه نور :
سلام
کاش بعضی ها متوجه این موضوع می شدند که وبلاگ هایی در سطح این وبلاگ وزین که محل تعامل و برخورد و تضریب آرا و عقاید است ؛ سالن مد نیست که هر کس سرش را پایین بیندازد و بیاید دوری بزند و حظ بصری ببرد.
به همین دلیل هم هست که دوستان ادیب و ارزشمند و مخاطبین این وبلاگ ها که اندک هم هستند معمولن صبر می کنند تا برای اظهار نظر و تعامل آرا دعوت شوند
ابتدایی ترین شرط ورود به این دنیا این است که الف بای آن را بدانی.
تیتری که نویسنده محترم وبلاگ بر این نوشته تحلیلی زده با علامت تعجبی که در مقابل اش گذاشته در واقع حیرت و ناباوری خود را از اول در قبال این فرضیه اعلام داشته است
این علامت ها خودشان دنیایی معنا در بر دارند
ای کاش گل پری جون( به یاد تصنیف معروف کودکی های ام افتادم )
لطف می کرد و آدرسی از خود می گذاشت برای برقراری تعاملی سالم و صادقانه وگرنه این گونه اظهار نظر کردن ؛ نویسنده محترم این وبلاگ را زیر سوال نخواهد برد اما بلافاصله به ذهن خطور می کند که چرا باید علم و دانش و فرهیختگی استاد وردیانی موجب ناراحتی و حرص خوردن و آزار آقا و یا خانم گل پری شده باشد؟
اسم و آدرس و ایمیل ام را تقدیم داشته ام
و جوابیه دوست عزیز جناب آقای روح الله احمدی:
سلام خدمت شما استاد عزیز
اول اینکه به نکته ی جالبی اشاره کردید و مطلب بسیار مفیدی از شما آموختم...
در مورد این کامنت ها هم باید مطالبی را عرض کنم که به ذهنم رسید
چند دقیقه قبل در تارنمایی برای دوستی داشتم مینوشتم که علائم در ادبیات فارسی هر کدام جایگاه خاصی دارند و پر از معنی و مفهوم اند و شما این علامت تعجب را همانطور که مهربانم پریزاد فرمودند درست و به جا به کار برده اید و همین علامتی که شاید هر چشمی ان را نبیند و هر ذهنی به آن توجه نکند گویا است
متاسفانه میبینیم کسانی را که دوست دارند هرجا ابراز وجود کنند با اینکه شاید هیچ چیزی هم در آن باره نمیدانند
در نوشته ای نام خاصی به این افراد داده بودم که در اتاق تفکراتم موجود است و البته اینجا از بردن نامش خودداری میکنم
در هر حال بسیار ممنونم از زحمات شما...