• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : اشكال در يكي از ابيات مشهور حافظ !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مسعود 
    ظاهراً مدير اين وبلاگ بدش نمي آيد که ديگران وي را با القاب "استاد" و "بزرگوار" و مشابه بخوانند، که هيچ، خوشش هم مي آيد.
    پس بتازيد "استاد"!

    سلام

    اگرچه براي ابراز نظر هنوز در سطح شاگردي هستم و جسارت نميكنم

    و اما اين دوست عزيز همان طور كه مشخص است در مقابل دانش و بزرگي اين استاد عزيز بسيار آشفته شدند و از نظرشان پيداست كه هنوز خيلي از مسائل ساده و در حين حال كليدي ادبيات را نشناخته اند .

    از شما ممنونم كه به اين مسئله ي ريز و حساس كه كليد فهم بسياري از متون قديمي ما هست اشاره كرديد

    و آنان كه توان درك ندارند بهتر است بدون ابراز ناداني خود بگذرند و ابراز وجود نكنند.

    سلام بزرگوار

    خواهش ميكنم

    از آمدن و آمدنتان خوشحالم

    سلام.........
    + يكتا 

    استاد بزرگوارم :

    بر خود واجب دونستم كه با احترام نكته اي رو عرض كنم . درست ست كه من در اين وادي به تازگي قدم گذاشته ام اما ياد گرفتم

    پيش از آنكه براي دلنوشته اي قضاوتي داشته باشم خوب آن را

    بخوانم و مفهوم را دريابم و بعد نظرم رو اعلام كنم .

    اي كاش ما انسان ها ياد مي گرفتيم كه با ديد باز به دنياي اطرافمان بنگريم . صحبت هاي مادرم پريزاد و برادرم روح الله منظور من تازه وارد را به خوبي بيان مي كند و لازم به تكرار دوباره اش نيست .

    اما نكته اي كه در اين بين وجود دارد علامت تعجبي ست كه در عنوان قرار گرفته و به قول برادرم همه آن را نمي بينند . شايد اگر در هنگام تايپ با فاصله از آخرين كلمه آن را مي نوشتيد چشم ها را كمتر به اشتباه مي انداخت .

    نوشته ي فوق العاده ايست و من از شما صميمانه سپاسگزارم .

    جسارت حقير را ببخشاييد

    درود خدا بر شما :


    در کلبه ي باراني پريــــــــا صميمانه منتظر حضور سبزتان هستيم[گل]

    + محمد 
    دوست نويسندهء وبلاگ،
    بنده هم با يادداشت خانم گل پري موافقم. منهاي ادبيات نادرست ايشان.
    اما اصل سخن ايشان صحيح است و به بيت حافظ اشکالي وارد نيست.
    منصف باشيد.

    سلام خدمت شما استاد عزيز
    اول اينکه به نکته ي جالبي اشاره کرديد و مطلب بسيار مفيدي از شما آموختم...
    در مورد اين کامنت ها هم بايد مطالبي را عرض کنم که به ذهنم رسيد
    چند دقيقه قبل در تارنمايي براي دوستي داشتم مينوشتم که علائم در ادبيات فارسي هر کدام جايگاه خاصي دارند و پر از معني و مفهوم اند و شما اين علامت تعجب را همانطور که مهربانم پريزاد فرمودند درست و به جا به کار برده ايد و همين علامتي که شايد هر چشمي ان را نبيند و هر ذهني به آن توجه نکند گويا است
    متاسفانه ميبينيم کساني را که دوست دارند هرجا ابراز وجود کنند با اينکه شايد هيچ چيزي هم در آن باره نميدانند
    در نوشته اي نام خاصي به اين افراد داده بودم که در اتاق تفکراتم موجود است و البته اينجا از بردن نامش خودداري ميکنم
    در هر حال بسيار ممنونم از زحمات شما...
    سلام
    كاش بعضي ها متوجه اين موضوع مي شدند كه وبلاگ هايي در سطح اين وبلاگ وزين كه محل تعامل و برخورد و تضريب آرا و عقايد است ؛ سالن مد نيست كه هر كس سرش را پايين بيندازد و بيايد دوري بزند و حظ بصري ببرد.
    به همين دليل هم هست كه دوستان اديب و ارزشمند و مخاطبين اين وبلاگ ها كه اندك هم هستند معمولن صبر مي كنند تا براي اظهار نظر و تعامل آرا دعوت شوند
    ابتدايي ترين شرط ورود به اين دنيا اين است كه الف باي آن را بداني.
    تيتري كه نويسنده محترم وبلاگ بر اين نوشته تحليلي زده با علامت تعجبي كه در مقابل اش گذاشته در واقع حيرت و ناباوري خود را از اول در قبال اين فرضيه اعلام داشته است
    اين علامت ها خودشان دنيايي معنا در بر دارند
    اي كاش گل پري جون( به ياد تصنيف معروف كودكي هاي ام افتادم )
    لطف مي كرد و آدرسي از خود مي گذاشت براي برقراري تعاملي سالم و صادقانه وگرنه اين گونه اظهار نظر كردن ؛ نويسنده محترم اين وبلاگ را زير سوال نخواهد برد اما بلافاصله به ذهن خطور مي كند كه چرا بايد علم و دانش و فرهيختگي استاد وردياني موجب ناراحتي و حرص خوردن و آزار آقا و يا خانم گل پري شده باشد؟
    اسم و آدرس و ايميل ام را تقديم داشته ام
    + گل پري 
    عنوان يادداشت شما هست: " اشکال در يکي از ابيات مشهور حافظ!"
    اما انصافاً ايا واقعاً اين مطلبي که نوشته ايد، "اشکال" بود؟! خودت که جواب "اشکال" مفروض خودت را داده اي و فهميده اي که بيت هيچ اشکالي ندارد، پس اين قيافهء "
    اشکال در يکي از ابيات مشهور حافظ!" ديگر چيست؟
    پز ؟!!

    تو را بخدا جمع کن اين کاسه کوزه را!
    خيلي جالب بود . توي اشعار مولانا هم يکسري افعال يا کلمات هستند که در اون دوره معنايي کاملا متفاوت داشتند و دانستن ريشه و اصل اون کلمه در زمان گذشته خيلي مهمه .

    درود بر شما استاد بزرگوارم :

    خوشا شيراز و وضع بي مثالش

    ....

    استاد با اين پست حسابي حال و هوايم را عوض كرديد . يه دنيا ازتون ممنونم

    سلام
    طره آشفتگي كلاسي ست كه هميشه درسي براي آموختن دارد
    خيلي بجا و لازم اين بيت را مطرح فرموديد چرا كه بسياري از مدعيان نيز در تعريف صحيح اين بيت مي مانند و فعل كمكي را مفرد مي كنند
    در حاليكه اينجا فقط فاعل جمع حذف شده است
    و شما با زباني ساده همانگونه كه استاد به شاگردان اش مي آموزد اين پيچيدگي ها را باز مي كنيد و همين موجب لذت بردن بيشتر مخاطب از شعرمي سود
    مستدام باشيد.

    سلام. نمي دونم چي بگم. ولي من خودم در كل حافظ رو به عنوان بهترين شاعر ايران قبول ندارم. واقعا حيف اون مملكت نيست كه بهترين شاعرش تو قرن هفتم و هشتم (البته قرنش دقيقا يادم نيست) مونده باشه. توي همين قرن خودمون شاعراني داريم چه بسا بهتر و برتر از حافظ و سعدي... كه به دليل نبود امكانات براي چاپ كتابشون ناشناخته موندن. توي همين شهر كوچيك ما شعرايي هستن كه حتي بهتر از شهريار شعر ميگن و به خاطر بي توجهي مسولين شهرمون حتي موفق نشدن يه شعرشون رو توي يه مجله ي محلي هم چاپ كنن. شرمنده بي ربط با موضوع پستتون حرف زدم ولي اين يه واقعيت تلخه كه هيچ وقت شيرين نمي شه !

    ممنون كه خبرم كردين.