سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

زنده باد شعر خوب...

سلام
امروزه خیلی ها معیار شعر خوب را قالب شعر می دانند و می گویند که مثلا شعر سپید از غزل وشعر کلاسیک بهتر است و ازاین قبیل، اما آیا واقعا شعر خوب کدام است؟
غیر قابل تحمل ترین چیز در نزد اهل نظر، هنر در حد متوسط آن است؛ شعر متوسط، نقاشی متوسط و موسیقی متوسط  قادر نیست انسان را به جایی که باید برساند و انگار حس آدمی در زمان شنیدن یک شعر و یا یک موسیقی متوسط درجا می زند و بلاتکلیف می ماند واین اصلا حس خوبی نیست.عده ای برای گریز از این معمولی بودن، با در هم ریختن ساختار شعر و دستکاری ناشیانه اصول زبانی، ادعای مدرن بودن و مدرن سرودن می کنند و دلیل نامفهوم بودن این به ظاهر اشعار را نفهم بودن مخاطب می دانند و نسلهای آینده را مخاطب اصلی شاهکارشان می دانند!
.در روزگاران گذشته با توجه به محدودیت ارتباطات ممکن بود که شعر یک شاعر پس از سالیان سال خاک خوردن در گوشه ای کشف و شاعر و ارزش شعر او پس از گذشت گاهی چند قرن مشخص بشود.البته شعر امثال حافظ وسعدی و مولانا را باید مستثنی کرد که در همان زمان خودش حافظ عراق و فارس را به شعر خوش گرفته بود و قصد بغداد و تبریز را داشت.اما الان کسی نمی تواند مدعی شود که من شعر می گویم و دویست سال دیگر متوجه خواهند شد که من چه گفته ام!!
شعر خوب، خاصیتش این است که پس از مدتی تمام و یا قسمتی از آن در حافظه خوانندگان جدی تر شعر می ماند و به قول استاد گرامی دکتر شفیعی" رسوب می کند"
شعرهای اخوان ثالث، فروغ، سهراب و شاملو که هرکدام در دوران خودشان بسیار مدرن می سرودند، بهترین شاهد بر این مدعاست.زمانی که اشعارخوب وناب  این شاعران و نه همه آن چه می سرودند، منتشر می شد در کمتر از یک ماه در ذهن خوانندگان جدی شعر رسوب می کرد وماندگار می شد.
می توان به قاطعیت گفت که:
شعر خوب شعری است که پس از انتشار در ذهن خوانندگان جدی شعر ماندگار می شود و در این میان فرقی نمی کند که این شعر سپید باشد، غزل باشد، مدرن و یا پست مدرن باشد.
به قول استاد شفیعی کدکنی:" آزمایشگاه جامعه بی رحم تر از آن است که رعایت حال شخص و یا اشخاصی را وجهه همت خودش قرار دهد".
 این جامعه است که سره را از ناسره جدا می کند و شعر ناب را در قاب حافظه خودش می گیرد و بقیه را به بایگانی فراموشی می سپارد.

مهدی اخوان ثالث

پ ن: راستی امروز یعنی 12دی ماه روز تو لد وبلاگ طره ی آشفتگی است.از تمام دوستانی که در این مدت نسبت به بنده حقیر لطف داشتند سپاسگزارم.


واژه های کلیدی : حافظ، شاملو، سعدی، فروغ، اخوان ثالث، سهراب، شعر سپید، مولانا، پست مدرن، دکترشفیعی کدکنی، مدرن، زنده باد شعر خوب، تولد

جمعه 88 دی 11

كلك مشكين تو : ‍



شاهنامه نظم است نه شعر!

 

سلام دوستان

این بار سعی دارم به یکی از مسائل مهمی بپردازم که شاید برای خیلی از علاقه مندان و اهالی ادب پیش آمده باشد و تا کنون جوابی برای آن نیافته باشند. علت پرداختن به این موضوع هم این بود که در جلسه شعری یکی از دوستان فرهیخته فرمودند که بیش از هشتاد درصد شاهنامه نظم است نه شعر که متاسفانه آنجا مجال پاسخگویی نبود.وقتی می پرسیم" چرا شاهنامه نظم است و نه شعر؟"در پاسخ می شنویم‌که:
" بسیاری از اشعار شاهنامه ساده و عاری از آرایه های ادبی است و به خاطر همین بر انگیزاننده خیال نیست
"
برای ورود به بحث نیاز به مقدماتی است که عرض می کنم .اولین مساله زیبایی شناسی سخن است. به یاری زیبایی شناسی سخن می توان راز شور انگیزی و زیبایی های نهفته در شعر را جستجو و آشکار کرد.در این بین ما به دو نوع زیبایی ظاهری و ساختاری( آرایه های ادبی) و زیبایی درونی و نهفته(بیان) بر خواهیم خورد.در سه دانش مربوط به زیبایی شناسی سخن یعنی بدیع، بیان و معانی، این طور می توان گفت که بدیع دانش آرایه های ظاهری و معانی دانش زیبایی درونی ونهفته -که در اینجا با اصطلاح" آن"*
خواهد آمد – و علم بیان میان این دو  در آمد و شد است.
 آرایه ها، قالب و کالبد شعر را می سازند  و کمتر به درون و سرشت شعر راه می یابند و شعری که تنها به آرایه ها زینت یافته باشد کالبدی است زیبا اما بی جان.
در علم بیان از چهار مقوله تشبیه ، استعاره ، مجاز و کنایه استفاده می شود که درونی ترند و از ساختار به درون و جان شعر نفوذ می کنند و به یاری این مقولات بیانی شعر خیال انگیز می گردد. ذات مقولات بیانی دوگانه است:از سویی مربوط به ساختارند و گرایش به بدیع دارند و از سوی دیگر مربوط به جان شعر و گرایش به معانی دارند.از این رو می توان گفت بیان میانجی بین بدیع و معانی است.در بیان و بدیع رخدادهای هنری در حیطه واژه و در علم معانی در حیطه جمله است.
آرایه و" آن" یا همان زیبایی نهفته ، دو طرف مقابل هم هستند.آرایه در اول راه قرار دارد و "آن"، در انتهای راه.خوب جا افتادن آرایه های ادبی در گرو زیبایی معانی کلام است.آرایه تنها می تواند کالبد وظاهر کلام را بیاراید بی جان و بی هیجان،اما "آن"بدون کمک آرایه،زیباست وزیبایی آفرین. زیبایی که "آن"می آفریند همان "سیمین تن" سعدی است که زیور ها را به آن آرایش می دهند:"تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
"
در آرایه ها، زیبایی آشکار و قابل بیان است و می توان در مورد آن داد سخن داد اما در "آن"
دریافتنی است و قابل بیان نیست،"یدرک و لا یوصف" است.
در قلمرو شعر ناب که به مرحله کمال و "آن"
رسیده است شعر آنچنان روان و ساده و به دور از آرایش های ظاهری است که به نظم شبیه می شود و در اینجاست که با ارزیابی شتابزده شعر ناب را نظم می نامند.شعر ناب از آن رو که در ظاهر عناصر بدیعی و زیبایی شناختی ندارد به نظم شبیه است.
واما ممکن است بعد از خواندن این مطالب این پرسش در ذهن شما ایجاد شود که :
اگر زیبایی هنری در شعر ناب تنها دریافتنی است و بازگفتنی نیست چگونه می توانیم به نابی آن ویا حتی به شعر بودن آن پی ببریم؟در یک جمله می توان گفت که: از آرایه تا "آن"، قلمرو عقل است و "آن" قلمرو دل ، نابی شعر را با دل می توان دریافت و دانست نه با ابزار سنجش عقل...

* شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد        بنده طلعت آن باش که آنی دارد   حافظ

پ ن:به خاطر اینکه پست زیاد طولانی نشود ناچار بعضی از موارد را خلاصه نوشته ام . مواردی را که نیاز به توضیح بیشتر دارد برایم بنویسید تا خدمتتان عرض کنم.


واژه های کلیدی : شعر، سعدی، مجاز، تشبیه، شاهنامه، نظم، آن، بیان، معانی، بدیع، آرایه، عقل، دل، زیبا شناختی، استعاره، کنایه

جمعه 88 مهر 3

كلك مشكين تو : ‍



<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1049505
    بازدید امروز : 377
    بازدید دیروز : 72



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [231]
    کانون ادبیات ایران [112]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [111]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار