جایگاه زن درشاهنامه
سلام
می خواهم در مورد جایگاه زن درشاهنامه و اندیشه فردوسی بنویسم.در ادبیات فارسی می توان نمونه های بسیاری یافت که در نکوهش زنان سروده شده است.برای نمونه بیتی از خاقانی کفایت می کند:
مرا به زادن دختر چه خرّمی زاید؟ که کاش مادر من هم نزادی از مادر!
در این معرکه نکوهش زنان در ادبیات فارسی، د ر شاهنامه هرجا که به سخنی در نکوهش زنان برمی خوریم آن سخن از زبان یکی از قهرمانان شاهنامه است و اوست که دارد دیدگاه خودش را در باره زن می گوید و با توجه به تعهدی که فردوسی در دست نبردن در مآخذ شاهنامه و رعایت امانت دارد ناچار نظر و دیدگاه قهرمانان شاهنامه است که بر قلم استاد طوس روان می شود.
باید گفت که در شاهنامه بهترین داوری را در پهنه ادب فارسی در مورد زن می توان یافت.در این کتاب سترگ زنان- .زنانی مانند ‹کردیه› خواهر بهرام چوبینه – به هیچ روی از مردان پایین تر نیستند و نوع دوم به شمار نمی آیند در جای جای شاهنامه زنانی هستند که که در کاردانی و آینده نگری و چاره جویی اگر از مردان پیش نباشند با آنان پهلو می زنند.حتی در میدان رزم که جولانگاه مردان است زنانی مانند گردآفرید با سهراب پهلوانی که پشت دلاوری مانند رستم را به خاک می مالد مبارزه می کند ودر مقابل او تاب می آورد. دیدگاه فردوسی در این مورد بسیار موجز و شیوا در این بیت آمده است:
چوفرزند را باشد آیین وفرّ گرامی به دل بر، چه ماده چه نر
واژه های کلیدی : ادبیات، زن، سهراب، فردوسی، درشاهنامه، خاقانی، نکوهش زنان، کردیه، گردآفرید
یکشنبه 88 اردیبهشت 13
كلك مشكين تو :
دوره مشروطه
سلام
در ادامه به شعر دوره مشروطه می پردازم خوشحال می شوم نظرات دوستان را درمورد این سلسله یاد داشتها بدانم
دوره مشروطیت
از چهره های این دوره می توان به شیبانی ، قائم مقام فراهانی ، بهار ،ایرج میرزا، ادیب پیشاوری ،ادیب نیشابوری ، ادیب الممالک ،سید اشرف حسینی (نسیم شمال) ، عارف، میرزاده عشقی ،لاهوتی و فرخی یزدی اشاره کرد. در این دوره بیشتریا میهن پرستی است یا انتقاد اجتماعی و بیشتر ایرج و بهار به این مضامین پرداخته اند .درونمایه های شعرمشروطه را موضوعاتی از قبیل آزادی ،وطن ،زن و غرب و صنعت تشکیل می دهد و باز هم کلیت معشوق در آثار غنایی دیده می شود.قبل از دوره مشروطه، آزادی درمعنی دموکراسی غربی به کار نمی رفت معنی آزادی در اشعار مسعود سعد سلمان با معنی آن درشعر فرخی یزدی و یا بهار کاملا متفاوت است .در شعر بهار زیباترین قصیده ها را درستایش از وطن و و مفهوم آزادی می توان مشاهده کرد.یکی دیگر از از موضوعات مطرح در این دوره ادبیات کارگری وتحلیل مفهوم استثمار وبهرکشان پرداخته است :
ای رنجبران بی بصری تا کی وچند ؟
غفلت ز حقوق بشری تا کی و چند ؟
آخر به تفکر نظری سوی اجانب
زاوضاع جهان بی خبری تا کی و چند؟
موضوع دیگر مساله زن و تعلیم وتربیت اوست که با دوره مشروطه سروع می شود و یکی از درون مایه های اصلی شعر این دوره را تشکیل می دهد ومسائلی که در این مورد درشعر بهار ایرج وپروین آمده است پیش از آن وجود نداشته است.
مساله دیگر توجه به صنعت غرب و پیشرفتهای صنعتی مغرب زمین است و شاعران این دوره به فراگیری صتعت غرب توصیه می کنند.در این دوره هنوز معشوق به صورت کلی عنوان می شود.
زبان شعر دوره مشروطه کم کم به زبان محاوره نزدیک می شود واین تحول را به وضوح در شعر سید اشرف حسینی(نسیم شمال)می توان دید.
تخیل در این دوره اصلا تغییری ندارد فقط در اشعار میرزاده عشقی و ایرج میرزا نمونه های تخیل تازه را می توان مشاهده نمود.فرم شعر دوره مشروطه از قالب های قدیمی فاصله می گیرد و تا حد زیادی با دوره مشروطه متفاوت است.از لحاظ فرهنگی با وجود آثار ترجمه شده ، روزنامه ها ومجله ها یه طور کلی بر روی تمام مواردی که بحث شد اثر گذار بوده است.
واژه های کلیدی : تخیل، آزادی، وطن، زن، غرب و صنعت، ادبیات کارگری، فرم شعر
دوشنبه 87 دی 23
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ