چرا حافظ؟!
سلام
حافظ شاعری است که بدون شک معروفترین ومحبوبترین شاعر پارسی گوی در تمام ادوار است شخصیت و زندگی واقعی او درلابلای افسانه هایی که در مورد او ساخته و پرداخته شده مبهم و مخفی است و یه همین دلیل این شاعر شهیر با تمام شهرت ناشناخته است!نمی خواهم در باره زندگی حافظ صحبت کنم که راه به جایی نخواهم برد اما می خواهم در مورد رندی او بنویسم که چطوردر عین معاصر بودن با کسانی چون خواجوی کرمانی اشعارش عراق و فارس را گرفت در صورتی که شاعر هم عصرش یعنی خواجو با داشتن دیوانی چند برابر دیوان او در مقابل حافظ چهره ای گم و دست چندم است!
راستی دلیل شهرت اشعار حافظ چیست ؟در نظر بسیاری از ناقدان ، جوهر اصلی شعر، تخیل وعنصر خیال است و ارزش خیال هم در بار عاطفی آن است یعنی هرچه بار عاطفی تخیل بیشتر باشد تاثیر گذار تر وماندنی تر است. حافظ با رندی تمام ،خیالات شعرای پیشین را گرفته و آن را با زمینه عاطفی انسانی خود سر شار کرده و درشعر خویش ابدیت بخشیده است. این رندی گاه تا آنجا پیش می رود که رند شیراز وزن، قافیه ، ردیف وحتی عین واژه ها را از شعرای پیشین می گیرد و چنان آنها را از نظر عاطفی غنی و سرشار می کند که انگار شعری تازه سروده شده ویا حافظ برای اولین بار این غزل را گفته است ودر این بین شعر شاعر پیشین سبک و بی قدر جلوه می کند وشعر حافظ بر سر زبانها می افتد. برای مثال دراین غزل حافظ:
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
به عینه وزن، قافیه، ردیف و واژه ها از غزل خواجو عاریه گرفته شده وچنان در ترکیبی جدید کنار هم قرار گرفته اند که گویی شعری جدید و بی سابقه است.این غزل به راحتی شعر اصلی را کنار زده واز آن سبقت گرفته است!این است گوشه ای از اسرار رندی حافظ و شهرت بی مانندش !
البته در نوشتار بعدی اصل بعضی از شعر هایی را که توسط حافظ غنی شده اند تقدیم میکنم
واژه های کلیدی : حافظ، خواجوی کرمانی، ، جوهر اصلی شعر، تخیل وعنصر خیال، بار عاطفی، رندی، غزل
دوشنبه 87 بهمن 14
كلك مشكين تو :
ادامه مطلب دوره های شعر مشروطه را هم امشب تقدیم خواهم کرد.
سلام
دیشب در جلسه شعری، مورد جالبی پیش آمد که به نظرم شاید برای بقیه دوستان شعر دوست هم قابل استفاده باشد.یکی از شاعران خوب ما شعری سروده بود که یکی از مصرع های آن به زعم بعضی از حاضران دارای پیچیدگی معنایی بود وایشان تعقید را با تعلیق یکی می دانستند. بعضی از اشعار دارای پیچیدگی معنایی هستند یعنی خواننده نمی تواندپی ببرد که مقصود شاعر چیست و در درک معنی شعر می ماند به این حالت تعقید می گویند که از عیوب محتوایی شعر به حساب می آید مانند این بیت از بیدل:
گرم نوید کیست سروش شکست رنگ
کز خویش رفته ایم به دوش شکست رنگ
همانطور که مشخص است واقعا منظور شاعر چنان در قالب این ترکیبات پیچیده شده که قابل فهم نیست . ازسوی دیگر بعضی از اشعار خواننده را در تعلیق بین دو مفهوم قرار می دهند البته این را نباید با ایهام اشتباه کرد ایهام بیشتر در کلمه است مانند این مصرع حافظ:
ای بی خبر زلذت شرب مدام ما
که واژه مدام در این جا هم می تواند به معنی شراب باشد و هم در معنی تکرار وتداوم اما در این بحث ترکیب کلمات به نوعی است که مخاطب در بین دو مفهوم قرار میگیرد وشاید تا آخر هم نتواند یکی از این دو مفهوم را بر دیگری ترجیح دهد که به نظر من این تعلیق نه تنها عیب به شمار نمی آید که از محاسن شعر محسوب می شود.
البته بنده وبعضی از دوستان حاضر در جلسه موفق نشدیم که این تفاوت را آنطور که باید ثابت کنیم تا نظر شما چه باشد
والله اعلم بالصواب
واژه های کلیدی : تعقید، تعلیق، ایهام، بیدل، حافظ
سه شنبه 87 دی 24
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ