جلسات نقد شعر
دوست بسیار عزیزم مدیر وبلاگ طوفان در مورد تشکیل جلسات مجازی نقد شعر نظرات بسیار ارزنده ای دارند .بی مناسبت ندیدم که بقیه دوستان هم از آن بهره مند شوند
سلام برشما طره آشفتگی
بسیاربسیارتصمیم زیبایی گرفتید وبااین کارکمک شایانی به افرادشاعر کم بضاعت چون حقیرمیشود هرچندبنده وقت برای شعرگفتن دارم اما فرصت برای بهترشدن ندارم
طره عزیز:
بنده یک اعتقادراسخ دارم به اینکه نقددرشعرونویسندگی کارسازنیست-تاچه اندازه این نظرم وعقیده ام درست باشد نمیدانم ومطمینم که ایده خوب ودرستی نیست وایده من مراحل مختلف وزوایایی دارد اگرسراینده ایی دروزن وقافیه و عروض ایراد دارد نام نقدبراصلاح ابیات وگوشزدنمودن فنون اصلی ومقدماتی نمیتوان نهاد که اسمش تعلیم است و اموزش وهنرجویی و هنر اموزی اگرایراد سروده درمحتوا باشدنام ان را میتوان سلیقه و اعمال عقیده شخصی نامید چه اینکه کسی دو ست داردعاشقانه بگوید وکسی دیگر اجتماعی و کسی دیگرولایی ویکی رجز و یکی هزج و مدید وطویل و بسیط که انهم عاریت کس نپذیرفته ام است
آنچه دلم گفت بگو گفته ام----؟؟
نمیتوان کسی را ازمثنوی گفتن منع نمود و به سپیدگویی وغزلسرایی
تشویق کرد...فی الواقع شعرحالات درونی انسان است وتاثیرپذیری ازمحیط---سفارش قبول نیست اگرانتقادروی کلمه وعبارت باشد:فی المثل بنده درمصرعی--امعا واحشا---بکاربرده باشم کسی دیگر پبشنهاد بدهد -دل و روده بهتر واولاترواصلح است گل بنفشه ایی دیده باشم -کسی رز ویاسمن پیشنهادکند اعمال سلیقه شخصی میشود
درنقدبعضی ازدوستان مشاهده کردم—نقادی درجایی بجای قلم خامه را پیشنهاد کرده--ودرجایی دیگر--خامه را کهنه ومضمحل دانسته و قلم را ترجیح داده.....این شخص نقادنیست بهانه گیراست دنبال ریزه گیری وحرفی زدن ..وباسوادمآبی خوداست یعنی غیرممکن است-سروده فردی را پسندیده باشد تمام تارو پود سروده را بهم ریخته--نهایتا گفته باهمه این اوضاع سروده بسیار جالبی بود!!!!!!!!!!!ومن بحیرت که او جالب را برای تغییروتحولات خودگفته یا ان سروده که همه اجزایش بنظراو دارای ایراد ونقص فنی بوده دربحث وگامی دیگر-اگرکاربری دو سروده همزمان به روز نموده نظرناقدما این بوده که:سروده اول هیچ//بدردنمیخورد باید روانه سطل زباله شود--اما سروده دوم شما-بعدازتعویض لحاف بجای تشکخیلی اثرمانا و دل انگیزی ست!!!!!!!بنده ازاو سوال کردم-چطور ممکن است شاعری دران واحد دو سروده خلق کرده باشدیکی درخور سطل زباله ودیگری شاهکار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طره عزیز-وقتی به وبلاگهایی میروم که ناقدان مشغول وغرقه درتاخت و تاز هستندکلی میخندم...اگرپنجاه نفرازان پست بازدید کردند 50عبارتمورد بی مهری قرارگرفته و باید تعویض میشدهرفرد یک عبارت هیچکدام هم نقطه نظرمشترک نداشتند خوب پرواضح است ازروی شکم پری خواستندچیزی گفته باشند بنده بالشخصه ازانتقاد بیزارم--البته ازاین نوع؟؟؟ومعتقدم لسان الغیب نیز هزاران بیت ازسروده های بدوی خودرا
دورانداخته چون بسیارابتدایی ومورد دار بوده شعرگفتن مانندازچاهی نو کنده اب کشیدن است ازفرط اب کشیدن روز بروز زلال تر میشودخودبخود-هرشاعری روز بعدشعرش ازامروز بهتر وبهترترخواهدبود اگرنقادان شماازاین نوع نیستندونباشندخیلی عالی ست
خدانگهدارتان
باید از دوست عزیزم مدیر وبلاگ طوفان که از شاعران خوب وبا سابقه هستند تشکر کنم که بذل عنایت نمودند و حقیر را با نظرات سازنده خویش نواختند بنده هم در کلیت با ایشان موافقم به قول چخوف نقادان مانند مگسان زهر آگینی هستند که روی اسب در حال شخم زدن زمین می نشینند و او را می گزند و از شخم زدن باز می دارند وبه قول اندیشمند دیگری که نقادان را هنرمندان شکست خورده ای می داندکه به علت ضعف در خلق آثار هنری به نقادی روی آورده اند اما واقعا منظور من از نقد این نبوده و نیست . اگر حافظ بسیار از اشعارش را حذف کرده به علت دید نقادانه ای بوده که به آثار خویش داشته و در غیر این صورت محال بود که حتی از یک بیت شعر هم چشم بپوشد و آنچه حافظ را حافظ کرده همین تیز بینی و انتخاب درست بوده است. آیا نمی توان حافظ را نقاد شعر خود دانست در صورتی که شاعر هم عصر او خواجوی کرمانی با دیوانی قطور هیچگاه نتوانست مانند حافظ با دیوانی که نهایتا مشتمل بر حدود 500 غزل وچند رباعی و قصیده و مثنوی است در بین خاص و عام جا باز کند ! آیا همین نمی تواند از محاسن نقد باشد؟حالا اگر کسی مانند حافظ آنقدر علم وآگاهی نداشت که خود نقاد شعر خود باشد باید چه کند؟ اینجاست که اهمیت نقد و نقادی علمی و بی غرض روشن می شود.در اینجا دو موضوع مطرح است موضوع اول اینکه نقد چگونه باشد و موضوع دوم چقدر باید به این نقد پای بند بود و عمل کرد .
گاهی اوقات چنان سلیقه و یا ابراز برتری علمی بر نقد حاکم می شود که می توان گفت بعد از نقد واعمال نظر به ظاهر نقادان، شعر دیگر مال شاعر نخواهد بود و از آن دیگری است. با این نظر هم موافقم که در اکثر مجالس نقد شعر امروز، فضای خود نمایی و اعمال سلیقه شخصی حاکم است و هیچ کس از این مجالس طرفی نمی بندد و درست همین جاست که راه ما از ایشان جدا می شود. ما می دانیم که چرا باید نقد کنیم و چرا باید اثرمان نقد شود و با داشتن این آگاهی به محض انحراف به سوی نقد سلیقه ای هوشیارانه تغییر مسیر خواهیم داد و به راه صواب برخواهیم گشت امیدوارم که با همکاری شما دوستان فرهیخته بتوانیم فرهنگ صحیح نقد را بر فضای هنری کشورمان حاکم کنیم واین فرصت را برای انجام این خدمت غنیمت بشماریم
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد