سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

ز همرهان، به سرِ تازیانه یاد آرید

 

سلام

چندی قبل داشتم از خیابان عبور می‌کردم که به صورت تصادفی صدای خواننده‌ای  که از رادیو پخش می‌شد توجه‌ام را به خود جلب کرد. خواننده داشت بیتی از غزل حضرت حافظ را به مطلع "معاشران ز حریف شبانه یاد آرید     حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید" در شوشتری می‌خواند. آن بیت این بود:
سمند دولت اگر چند سرکشنده رود   ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید
آن چیزی که توجه من را به خود جلب کرد، خوانش مصرع دوم این بیت بود. خواننده محترم اینگونه آن را ادا کرد:
ز همرهانِ به سر تازیانه، یاد آرید
یعنی همراهانی که تازیانه بر سر نهاده‌اند یا دارند تازیانه بر سر می‌زنند و یا معنایی از این قبیل در صورتی‌که خوانش درست این مصرع:
ز همرهان، به سرِ تازیانه یاد آرید
یعنی زمانی که بر اسب دولت و نیکبختی سوارید از همراهان خود هم با اشاره‌ی تازیانه یادی کنید و این رسمی بوده در قدیم که بزرگان هنگامی که سوار اسب بودند به خدم و حشم خود با تازیانه اشاره می‌کردند و این نشانه کمترین توجه و التفات بوده است.
قرار نیست که تمامی مردم بتوانند تمامی اشعار بزرگان ما را به درستی بخوانند و بفهمند اما آن چیزی که باعث تاسف است این است که گروهی مشتمل بر آهنگساز و خواننده و نوازنده و تنظیم کننده و... بیایند و وقت بگذارند و تلاش کنند و محصولی فرهنگی ارائه بدهند اما محتوا را نه فهمیده باشند و نه به آن توجهی کرده باشند. مانند آشپزی که تمام تلاش خود را برای ظرف و ظروف غذا مصروف کند و توجهی به غذا و محتوای آن ظروف نداشته باشد.
کسانی که مخاطب این قبیل آثار هستند  این خوانش غلط را درست می‌پندارند و به همین صورت این شکل نادرست شایع می‌شود. خواننده باید با ادبیات و شعر آشنایی خوبی داشته باشد و در جایی که ابهامی می‌بیند، به اهل شعر و ادب مراجعه کند تا درست‌ترین صورت را دریابد و ارائه دهد.
برای مثال استاد شجریان از معدود خوانندگانی هستند که به محتوای شعر و اجرای اصولی و دقیق آن توجه خاص دارند و علاوه بر این در انتخاب اشعار هم بسیار دقیق و مشکل پسند هستند و به همین دلیل تاثیر ایشان در اشاعه فرهنگ و ادب ایران زمین کمتر از بزرگترین ادبا و محققان این حوزه نیست و  بیشتر آثاری که از خود به جا گذارده‌اند جاودانه خواهند ماند.

 

 استاد شجریان

 

 
 

پ ن:
دوست عزیزی در کامنتی نوشته‌اند:
سلام جناب وردیانی
پستتون کمی برام عجیب بود که خوانش دیگه ی این بیت را رد کردین!

طرز خواندن با کسره و بدون آن هر دو قابل تامل و قبول است و انتخاب یکی نشان ذوق و سلیقه ی خواننده است
مثل خیلی از ابهامات خوانشی ،خوانش با کسره را نمیشه کامل هم رد کرد!
شما البته صاحب نظرید و می دانید که یکی از رسوم ارکان دولت و فرمانروایان پیشین بوده است که چون کسی به جهتی مورد خشم فرمانروا قرار می گرفت به جهت تنبیه او را به دنبال اسب تیزرو، پیاده می دواندند و پیوسته تازیانه بر سرو روی او می خورد!
و این جا اگر با کسره خوانده شود منظور حالتی مثل این است که بشتاب و بی توجه نتاز شاید که سواری یا پیاده ای در پی تو باشد(حال در رکاب یا ...) و تو بی توجه بر سرو روی او تازیانه کوفته باشی و او را نادیده تازیانه زده باشی.
البته خوانش بدون کسره مقبول تراست اما میشه با این شدت و حدت هم رد نکرد و اگر با اون تلفظ خواننده خوانده حتما با توجه به چنین نظری بوده است

. با استناد به بانگ جرس (شرح مشکلات حافظ .پرتو علوی)ص 93 انتشارات خوارزمی1363


واژه های کلیدی : شعر، ادبیات، حافظ، فرهنگ، شجریان، نوازنده، شوشتری، خواننده، آهنگساز، به سر تازیانه، خوانش

پنج شنبه 92 فروردین 29

كلك مشكين تو : ‍



فتنه انگیز جهان غمزه ی جادوی توبود...

 

فرشته‌ها از زمان خلقت آدم، چنین شور و غوغایی به خاطر نداشتند. ما هم گوشه‌ای به تماشا ایستاده بودیم و رفت و آمد اهل آسمان‌ها را نظاره‌می‌کردیم.
نورعجیبی تمام ملکوت را پرکرده بود. نوری که تابشش، ارواح پریشان را آرامش می‌بخشید.
عجیب بود  که آن نور، با نور عشق که سراسر کائنات را در بر گرفته بود، برابری می‌کرد.
با تمام وجود روحمان را در برابر تابش مهربان آن نور قرار دادیم و سرشار از شورعشقی شدیم که هزاران هزارمولانا قادر به توصیف آن نیستند.
خدایا این چه نوری بود که با نور عشق برابری می‌کرد و این چنین آسمان‌ها را پر کرده بود؟
اتفاقی در شرف وقوع بود، اتفاقی که اهمیتش کمترازخلقت تمامی موجودات ارضی و سماوی نبود.
خداوند همراه نور عشق، نور دیگری آفریده بود که همه عاشقان را سرمست می‌کرد و سرافشان و پای کوبان
آری! نور محمد(ص) آمد تا دلها را مملو از عشقی کند که کوچکترین پرتوی آن قادر است مولاناها و حافظ‌ها و عطارها و بایزیدها و حلاج‌ها و عین القضات‌ها و... بیافریند و دنیا را پر از شور عشق کند.

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه‌انگیز جهان، غمزه‌ی جادوی تو بود...


 مسجدالنبی

 


واژه های کلیدی : حافظ، مولانا، آفرینش، عین القضات، محمد، شور عشق، بایزید، فرشتگان، خلقت

پنج شنبه 90 بهمن 20

كلك مشكين تو : ‍



   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1050311
    بازدید امروز : 54
    بازدید دیروز : 110



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [231]
    کانون ادبیات ایران [112]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [111]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار