سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

آیا تا کنون از خودمان پرسیده ایم...؟

سلام دوستان
سنکا،خطیب نامی، هر شب قبل از خواب از خود می پرسید:
چه کردی؟

چه دردی را دوا نمودی؟
چه زخمها را مرهم نهادی؟
کدام عیب را از خود دورساختی؟
چه ترقی و بهبودی به خود دادی؟

آیا تا کنون از خودمان پرسیده ایم...؟!!!! 

سنکا

پ.ن :
سنکا در سال 4 پیش از میلاد در شهر قرطبه در اندلس اسپانیا بدنیا آمد و در سال 65 بعد از میلاد به دستور نرون در شهر رم مجبور به خودکشی ، از طریق زدن شاهرگ خود شد . او مدتی در مصر زندگی کرد و 8 سال در روی جزیره کورزیکا در تبعید بسر برد. بر اثر توطئه‏های درباریان درسال 41 بعد از میلاد شغل خودراازدست داد . توانایی های سخنوری او گویا موجب حسادت رقیبانش در دربار شد . سنکا میگفت که غالب سالهای زندگی را کاری نکردیم، بخشی از زندگی را کارهای بد و خلاف کردیم ،و بخش دیگر را صرف کارهای غیرمهم و غیرضروری نمودیم. او در حین تبعید درنامه ای به مادرش نوشت که؛ تبعید یک فاجعه نیست بلکه یک حادثه ناگوار است و تغییر مکان، بخشی از زندگی است ، انسان میتواند با کمک نیکی و احساس مسئولیت در همه جا در خانه باشد و احساس خوشبختی نماید . باید دراینجا اشاره نمود که فلسفه رواقی سنکا امروزه مارابیاد فرقه های بودیستی آسیا می اندازد. سنکا بعدازاینکه دراوایل قرن نخست میلادی ازجنگ ارمنستان بازگشت ، درسیاست خارجی مبلغ صلح شد و به تمسخر شاهانی پرداخت که خودرا سایه خدا میشمردند. مارکسیست ها سنکا را یکی از نمایندگان جهانبینی ایده آلیستی نامیدند ، چون درنظر آنها ، او میخواست تضادهای اجتمایی رابا هم آشتی دهد. سنکا همچون سقراط، فلسفه را علم اخلاق میدانست . امروزه او به عنوان فیلسوف و تراژدی نویس جای مهمی درسیرتاریخ اندیشه دوره باستان درغرب دارد.

آثار سنکا : فواید نیکوکاری ، پیرامون دوراندیشی ، مجموعه آثار 7 جلدی تحقیقات درعلوم طبیعی ، 124 نامه اخلاقی ، 9 تراژدی اسطوره ای ، زندگی سعادتمند ، نامه هایی درباره برده ها ، سازمانهای گلادیاتوری ، تساوی حقوق زن و مرد ،پایداری و مقاومت روشنفکران ، پیرامون کوتاهی زندگی ، درباره آسوده گی خیال و قهرمان بازی های غلط  


واژه های کلیدی : سقراط، سنکا، خطیب، قرطبه، اندلس، نرون، دوره باستان، فلسفه رواقی، خودکشی

دوشنبه 88 تیر 15

كلك مشكين تو : ‍



علی...

سلام

ولادت مولا علی بر شما مبارک باد

 به همین مناسبت سه بیت از قصیده سعدی را که در منقبت آل پیامبر سروده شده ، تقدیم می کنم:

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته "هل اتی"

فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست
ماییم ودست و دامن معصوم مرتضی

یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یا رب به خون پاک شهیدان کربلا

دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست
ای نام اعظمت در گنجینه شفا...

سعدی


واژه های کلیدی : سعدی، مولا، علی، جبار، اولاد فاطمه، کربلا

دوشنبه 88 تیر 15

كلك مشكين تو : ‍



<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1026947
    بازدید امروز : 99
    بازدید دیروز : 418



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [46]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [225]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار