سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

پس قلم در دستان شما چه میکند آقای دکتر؟

به گزارش خبر آنلاین، مراسم رونمایی «سه کاهن» مجید قیصری عصر روز شنبه 27 آبان در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی و با حضور نویسنده و بلقیس سلیمانی، سیدعلی موسوی گرمارودی برگزار شد علی موسوی گرمارودی در آن صادق هدایت را به خاطر توهین به اهل بیت در کتاب «توپ مرواری» لعنت کرد.

با اینکه من از طرفداران صادق هدایت نیستم اما بعد از خواندن این خبر لازم دیدم که دست به قلم شوم و خطاب به ایشان بنویسم:


جناب آقای موسوی گرمارودی

باید خدمتتان عرض کنم که نفرین کردن کار کسانی است که کاری از دستشان بر نمی‌آید. نا سلامتی شما عمری را در راه شعر و ادب گذرانده‌اید به جای لعن ونفرین بیایید و نقدی بر این قبیل کتاب‌ها بنویسید و روشنگری کنید، این کار شما به جز اظهار عجز در مقابل این آثار ادبی نام دیگری ندارد.

عجب اقدام متهورانه و اندیشمندانه‌ای...! پس قلم در دستان شما چه می‌کند آقای دکتر؟ سالها مطالعه در زمینه ادبیات این مرز وبوم به چه کارتان می‌آید؟!

آقای دکتر!

لعن و نفرین را کنار بگذارید و دست به قلم شوید و بنویسید آنچه را اهالی ادب در این باب از شما انتظار دارند...

جالب اینجاست که نمایشنامه افسانه آفرینش که در آذر سال 1321 هجری شمسی توسط هدایت نوشته شده تمام آفرینش و خداوند و فرشتگان را به طنز می‌کشد و بعید می‌دانم آقای موسوی گرمارودی این اثر را نخوانده باشد. نمی‌دانم چه طور می‌شود که پس از سالیان سال، دوست عزیز ما به یاد عقاید مکتوب صادق هدایت می‌افتد و او را لعنت می‌کند!


واژه های کلیدی : صادق هدایت، سه کاهن، موسوی گرمارودی، مجید قیصری، افسانه آفرنش، توپ مرواری، لعن و نفرین

دوشنبه 91 آبان 29

كلك مشكين تو : ‍



شمشیر فروشها همه آمدهاند...

 

دوباره ماه محرم رسید و شور حسینی بر مردم کوچه و بازار غالب شد. لباس‌های مشکی در طرح‌ها و مدل‌های گوناگون به در و دیوار مغازه‌ها آویخته‌اند. این هم برای خودش بازاری شده‌است.
وقتی به میان جمع عزاداران می‌روی، غیر از صدای طبل و سنج و زنجیر و صدای بم مداحان، که برای شور و حال دادن به جمع دارند گلوی خویش را می‌درند و نام پاک حسین را، به صورت «سین سین» می‌شکنند تا مبدع سبکی نو در این میدان باشند و از این طریق درآمد خود را افزایش دهند، چیز دیگری نمی‌بینی. تا دلت بخواهد شور حسینی دل است و اندیشه‌ها از معرفت حسین خالی...
این دو رباعی شاعر جوان جلیل صفربیگی را خیلی دوست دارم چرا که به بهترین شکل و در کوتاه‌ترین عبارات، این ماجرا را به تصویر کشیده است:

 

سجاده به دوش‌ها همه آمده‌اند
آن حلقه به گوش ها همه آمده‌اند

ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک
شمشیر فروش‌ها همه آمده‌اند

***

انگار تمام شهر تسخیر شده
بنگاه فروش غل و زنجیر شده

از چارطرف حرمله‌ها آمده‌اند
بازار پر از نیزه و شمشیر شده


واژه های کلیدی : معرفت، عزاداری، شور، مداح، محرم، شمشیر، شعور، جلیل صفربیگی

جمعه 91 آبان 26

كلك مشكين تو : ‍



   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1049114
    بازدید امروز : 58
    بازدید دیروز : 84



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [231]
    کانون ادبیات ایران [112]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [111]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار