سرود دیگران
سلام
عقیده من بر این است که اگر ساز من بشکند و دیگر نغمه ای از آن به گوش نرسد واگر همه مردم روی زمین به مخالفت من برخیزند برای من بهتر از آن است که خودم با خودم همدل و هم آواز نباشم.
سقراط
به روزگاری رسیدیم که مجبوریم دیگر خودمان نباشیم، باید ببینیم که دیگران چگونهاند،چه می خورند وچه می پوشند و...اگر از آنها پیروی کردیم که به ظاهر خوشبختیم اما اگر بخواهیم خودمان باشیم، باید در مقابل امواج سهمگین جامعه- که همه را به سوی مصرف گرایی و رفاهی مخرب فرامی خواند- بیایستیم .همه در خوابی گران، کار می کنند که مصرف کنند ومصرف می کنند که کارکنند. در این چرخه جای انسان واندیشه انسانی و تولیدات معنوی گم شده است. این است که ما دیگر نمی توانیم در ادبیات و هنر تولیداتی داشته باشیم ماندگار،همه چیز فصلی شده ،از دوره اش که گذشت باید آن را دور انداخت و اگر هم قابل نگهداری باشد بی مصرف می ماند!
ما با خودمان همدل نیستیم، ساز وجودی ما نغمه ای سر می دهد که آهنگ ما نیست و سرود دیگران است!
کجاست آن روزگاری که مردم زندگی می کردند...!؟
افسوس ما فقط زنده ایم اما زندگی نمی کنیم،همه خوابیم ووقتی از خواب بیدار میشویم که دیگر دیر است...
واژه های کلیدی : ادبیات، مردم، نغمه، سقراط، هنر، ساز، جامعه، مصرف گرایی، آهنگ، همدل
جمعه 88 تیر 12
كلك مشكين تو :
موسیقی پیرمردها!!!
سلام
می خوام در مورد موسیقی اصیل- که در میان اکثر جوان ها به موسیقی پیرمردها معروفه!- صحبت کنم و تا جایی که می تونم به سوالاتی که بیشتر برای جوانتر ها پیش میاید-البته خیلی ساده ومختصر- پاسخ بدم. فکر میکنم یکی از مهمترین این سوالات این باشه که :چرا موسیقی اصیل حوصله ما را سر می بره و به محض شنیدن آن به خمیازه کشیدن می افتیم و به جای ایجاد نشاط در ما حالت خمودگی ایجاد می شود ؟
این سوال دو بخش داره ؛قسمت اول :چرا با شنیدن موسیقی اصیل حوصله مان سر می رود؟
برای رسیدن به این جواب باید مقدمه کوتاهی عرض کنم!می دونیم که موسیق اصیل پیوند ناگسستنی با شعر و مخصوصا شعر کلاسیک (به زبان ساده تر شعر حافظ و سعدی و مولانا )داره و این ا رتباط باعث می شه که موسیقی با این اشعار ترکیب بشه و هرکدوم بدون دیگری کامل به نظر نیاد(که البته این طور نیست) کاملا طبیعیه اگرکسی با شعر وادبیات کلاسیک آشنا نباشه ازاین نوع موسیقی هم لذت نمی بره و از طرف دیگه خود موسیقی اصیل هم برای خودش الفبایی داره که دونستن این الفبا قدرت لذت بردن رو در شنونده تقویت می کنه،دونستن نام دستگاه ها و آوازها(هفت دستگاه یعنی ماهور، شور، همایون ، سه گاه ، چهار گاه ، راست وپنجگاه ، نوا وپنج آوازیعنی بیات ترک ، دشتی ، ابوعطا ، افشاری وبیات اصفهان) و اینکه هردستگاه از نغمه ها و گوشه ها تشکیل شده و آشنایی مختصر با اینها موسیقی اصیل رابرای شنودنده لذت بخش می کنه!پس باید عرض کنم که لذت بردن از این نوع موسیقی نیاز به داشتن معلومات در این زمینه ها که عرض شد داره! البته دنیال این چیزها رفتن هم کاملا ذوقیه و هیچ کس مجبور نیست این کار رو بکنه!با توجه به این موارد کسی که از این نوع موسیقی لذت نمی بره این مقدمات رو فراهم نکرده و بسیار طبیعیه که انسان در مقابل چیزی که از اون سر درنمیاره حوصله اش سر بره!
پس می تونیم اینطور نتیجه بگیریم که آشنا نبودن باشعر و ادبیات و ساختار موسیقی اصیل، اون رو برای خیلی از ماها کسالت آور کرده وبه همین دلایل طیف خاصی از جامعه به این نوع از موسیقی گرایش دارن!
ادامه دارد...
واژه های کلیدی : شعر، ماهور، شور، همایون، سه گاه، چهار گاه، راست وپنجگاه، نوا، بیات ترک، دشتی، ابوعطا، افشاری، اصفهان، نغمه، گوشه، موسیقی اصیل
چهارشنبه 87 بهمن 16
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ