شکسته دلی
سلام همراهان
رنگ تصوفی که در شعر حافظ می بینیم با تصوف بعضی متفاوت است .انگیزه بعضی صوفیان ترس از خدای بود اما اساس طریقت حافظ عشق است نه هراس از جهنم واین تصوف عاشقانه پیام اصلی کتاب "مرصاد العباد من المبدا الی المعاد" نوشته نجم را زی یکی از عرفای قرن ششم و هفتم است.جان کلام نجم رازی که در سراسر مرصاد آمده این است که رابطه خدا و انسان رابطه عاشق ومعشوقی است.این کتاب یکی از منابعی که حافظ در سرودن اشعارش به آن نظر داشته و از آن تاثیر پذیرفته است.برای نمونه تنها به یک نکته اشاره می کنم کما اینکه از این موارد در شعر لسان الغیب فراوان می توان یافت.
در داستان آفرینش آدم زمانی که پس از کامل شدن قالب روح نازپروده را، که هزاران سال در جوار قرب خداوندی به پرورش یافته بود،سوار مرکب نفخه می کنند تا وارد قالب آدم شود،وحشت می کند و می خواهد برگردد اما نمی تواند.در کتاب مرصاد چنین می خوانیم:
"مرکب نفخه طلب کرد تا برنشیند. مرکب نیافت، نیک شکسته دل شد.با او گفتند ما از تو این شکسته دلی می طلبیم..."
این تعبیر دراین بیت حافظ این گونه آمده است:
در راه ما شکسته دلی می خرند وبس
بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است
واژه های کلیدی : عشق، حافظ، مرصاد العباد، تصوف، صوفیان، نجم را زی، نفخه
پنج شنبه 88 اردیبهشت 24
كلك مشكين تو :
کارخانه ی حافظ !!!
سلام
گاهی اوقات در بیتی به واژه ای برخورد می کنیم که معنای این واژه چنان جا افتاده است که نمی توان تصور کرد ممکن است آن را به معنای دیگری تعبیر نمود و البته این قبیل واژه ها کم هم نیستند.می خواهم در مورد واژه "کارخانه "برایتان بنویسم.واژه ای که در نگاه اول نمی تواند بار تغزلی و یا به تعبیر یکی از دوستان شان شعری داشته باشد.کثرت کاربرد این واژه سبب شده که فقط همان معنی رایج در ذهن ما نقش ببندد. برای نمونه ابیاتی از لسان الغیب حضرت حافظ را برای روشن تر شدن موضوع می آورم:
بیا که رونق این کارخانه کم نشود به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی
در کارخانه ای که ره علم وعقل نیست وهم ضعیف رای فضولی چرا کند
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر کاین کارخانه ایست که تغییر می کنند
به نوک خامه رقم کرده ای سلام مرا که کارخانه ی دوران مباد بی رقمت
لغت نامه نویسان به اقتضای کارشان که کنکاش وجستجوست با استنباط از بیت آخر مجازا کارخانه را "دنیا ،جهان،گیتی"معنی کرده اند و این چهار بیت را شاهد آورده اند.حالا اگر فقط" کارخانه دوران"را "دنیا " معنی می کردند وجهی دارد اما در سه بیت قبل از آن دنیا معنی مناسبی برای کارخانه نیست و اضافه کردن کارخانه به دوران هم می رساند که کارخانه باید معنی مستقلی داشته باشد.
از معنی دوجز "کار" و " خانه" واضح است که کارخانه به معنی جایی است که در آن کار انجام می شودو نظامی هم آن را در مورد کارگاه نقاشی به کار برده است:
آن پری پیکر حصار نشین بود نقاش کارخانه چین
این ترکیب در غزلهای حافظ مجازا به معنی "محل حل وعقد امور "آمده است و این نزدیک به آن است که نجم رازی نویسنده مرصاد العباد –که حافظ در سرودن اشعارش به آن نظر داشته است- سه بار "کارخانه غیب"را در معنی دستگاه آفرینش آنجا که آفرینش آدم در جریان بود به کار برده است.کارخانه که در متون کهن تر کاربرد کمتر ومعنی مبهم تری داشته است در متون اواخر صفویه بیشتر به کار رفته و معنی معین ومشخص یافته و اصطلاحا در معنی "دم ودستگاه"و"اداره"آمده است و ترکیبات "کارخانجات سلطنت"و "کارخانجات سرکار خاصه شریفه" به معنی ادارات سلطنتی است واین که قطعا ادامه کاربرد کارخانه در عصر حافظ است که به تعبیر امروز اداره، سازمان و وزارتخانه نامیده می شود.
واژه های کلیدی : حافظ، کارخانه، لغت نامه، نظامی، نجم رازی، مرصاد العباد، صفویه، سلطنت، وزارتخانه
سه شنبه 87 اسفند 6
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ