معرفت نیست در این قوم خدا را مددی...!
سلام
دیروز خبری در مورد اجراهای استاد شجریان در خارج از کشور نظرم را جلب کرد. متن خبر این بود:
تور کنسرت های محمدرضا شجریان از جمعه 10 اردیبهشت در شهر پرت آغاز می شود.به گزارش خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران، این تور از 10 اردیبهشت (30 آپریل) در شهر پرت استرالیا به روی صحنه می رود و پس از آن روز 11 اردیبهشت (اول می 2010)به شهر ملبورن در ایالت ویکتوریا خواهد رفت.در ادامه کنسرت های تور شجریان به همراه گروه شهناز این گروه 18 و 26 اردیبهشت (8 و16 می 2010) به ترتیب در شهرهای بریزبن در ایالت کوینزلند و سیدنی در ایالت نیو ساوت ولز به روی صحنه می رود.بعد از اتمام کنسرت ها در استرالیا، گروه شهناز برنامه های خود را در آمریکا آغاز خواهد نمود...
باخودم گفتم واقعا چه نیرویی می توانست شعر و ادبیات و موسیقی ایران زمین را تا دورترین نقاط عالم ببرد و در آنجا به بهترین شکل عرضه کند و هوادارانی بیابد و بشناساند قسمتی از آنچه را در فرهنگ اصیل ایرانیان وجود دارد...
وافسوس خوردم که رسانه های شنیداری و دیداری مامخاطب خودرا از هنر چنین هنرمندی محروم کرده اند!چرا باید استاد در آن سوی دنیا هنر نمایی کند اما اجازه پخش آثارش را در مهد این هنر ندهد...؟
از سویی دیگر استاد شفیعی کدکنی هم به آنسوی دنیا سفر کرده تا مشتاقان ادب پارسی را در آنجا سیراب سازد و همینطور اندیشمندان و هنر مندانی دیگر که سرای این خانه را تنگ دیدند و گوهر خود را به خریدار دیگری عرضه کردند...!
بیاییم خودمان را واکاوییم! چرا نتوانسته ایم این گنجینه ها را برای خودمان نگهداریم؟
اشکال کار کجاست؟
چه کسی مسئول است...؟
معرفت نیست در این قوم خدا را مددی تا برم گوهر خود را به خریدار دگر...
به علت بازبینی بعضی از آثار در زمینه تئاتر
این هفته سه شنبه مورخه 14اردیبهشت ماه، جلسه
آشنایی با سبک های ادب پارسی
برگزار نخواهد شد
پ ن:
دیروز سه شنبه هفتم اردیبهشت ماه سومین جلسه آشنایی با سبک های ادب پارسی در فرهنگسرای ارسباران برگزار گردید در این جلسه مدیران وبلاگ های لبخند نیشخند زهر خند،سر سودا، تنهایی های من و تعدادی دیگر از علاقه مندان حضور داشتند
پ ن2:
دوست عزیزی به نام میترا که متاسفانه آدرسی هم از خودشون به جا نگذاشتند کامنتی خصوصی -البته با اجازه ایشان من این کامنت را عمومی کردم -برای پست مذهب حافظ نوشته بودند که عین آن این است:
وجدانن فرق هم میکنه؟
اسلام دین کاملی بود.با مذهب مذهب کردن منو تو داره زبونم لال نابود میشه
ادیب گرانقدر گستره دیدتو بیشتر کن
این که کی چه مذهبی داشته چه فرقی میکنه مهم اینه که اگه به قول شاگرداتون استادی بفرمایین این شعر خوب و کامله یا نه
نه اینکه این شاعر سنی بود پس بده و یا سنیه خوبه و یا برعکس...
من که تاسف میخورم...
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ...
من از این دوست با نام بی نشان تشکر می کنم که دلسوزانه به این مطلب نگریسته اند و در این که باید گستره دیدم را بیشتر کنم شکی ندارم ،اما می خواهم از ایشان بپرسم :
دوست عزیز چرا کامنت خصوصی ؟در مخالفت ها و تضارب آرا است که اندیشه ها بارور می شود بسیار خوشحال می شوم که کسی منطقی و سنجیده به مخالفت با نوشته های این حقیر برخیزد در این صورت من باید عمیقتر بنگرم و اندیشه کنم و چه عملی بهتر ازاین...
و اما مساله مهمتر اینکه من در این پست به این که کدام اندیشه حق و کدام اندیشه باطل است هیچ اشاره ای نکردم فقط رد پای اندیشه اشعری را در شعر حافظ و شباهت آن با اندیشه های عرفان اسلامی آورده ام. از ایشان خواهش می کنم اگر فرصت دارند بار دیگر پست مذهب حافظ را مطالعه بفرمایند تا ببینند که هیچگونه قضاوتی در مورد بد و یا خوب بودن مذاهب دین اسلام صورت نگرفته است ، بهتر است قبل از هرگونه داوری دقیقتر و عمیقتر ببینیم دوست من...!
باز هم منتظر نظرات شما هستم