سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

با تور دلت مرا گرفتی لیلی...

 

 سلام

 من اصلا بلد نیستم رباعی بگم این دوتا هم به مناسبتی آمد در هر صورت...

با تور دلت مرا گرفتی لیلی
در گفتن عاشقم چه سفتی! لیلی

ای روشنی چشم تو دریای دلم
مجنون توام ، نگو نگفتی، لیلی!

 ***

آرام من زار گرفتار شدی
شادی دل شکسته‏ی زار شدی

بیمار توام غزالکم! شیرینم!
درمان منی چرا تو بیمار شدی؟

??? 

پ ن: اگه یکی بگه "تو که بلد نیستی رباعی بگی چرا این کارو می کنی؟"حق داره...!!!


واژه های کلیدی : چشم، مجنون، لیلی، رباعی، دریا، شیرین، درمان، بیمار

پنج شنبه 89 مهر 15

كلك مشكين تو : ‍



واما موسیقی...

 


   مدتهاست که بین علما و فقها بحث حرام وحلال بودن موسیقی مطرح است و در این بین مقلدان موسیقی دوست مانده اند چه کنند؟برای روشن شدن موضوع به  دفتر پنجم مثنوی معنوی رجوع می کنیم ،آنجا که خویشان مجنون او را به جهت عشق لیلی سرزنش می کنند و می گویند که در شهر زیباتر از لیلی فراوان است:

بهتر از وی صد هزاران دلربا
هست هم‌چون ماه اندر شهر ما

مجنون در جواب می گوید که صورت لیلی برای من مانند کوزه است و زیبایی مانند شرابی است الهی که درآن  کوزه پنهان است:

گفت صورت کوزه است و حسن می
می، خدایم می‌دهد از نقش وی

خداوند از این کوزه به  شما سرکه می دهد تا شما عاشق نباشید ونتوانید مراتب عاشقی را طی کنید

مر شما را سرکه داد از کوزه‌اش
تا نباشد عشق اوتان گوش کش

در ادامه حضرت مولانا برای تشریح اینکه چگونه یک پدیدار و یا واقعیت می تواند دو بعد متضاد داشته باشد اینگونه مثال می زند  که دریا مانند خیمه ای  است که برای مرغابی موجب حیات و زندگی بوده اما برای کلاغ مرگبار است

هست دریا خیمه‌ای در وی حیات
بط را، لیکن کلاغان را ممات

سپس زیبایی را مثال می آورد که برای یعقوب و زلیخا بی نهایت دلپذیر  بود اما همین زیبایی برای برادران غیر از کینه و غضب چیزی نداشت:

صورت یوسف چو جامی بود خوب
زان پدر می‌خورد صد باده ی طروب

باز اخوان را از آن زهراب بود
کان دریشان خشم و کینه می‌فزود

باز از وی مر زلیخا را سکر
می‌کشید از عشق افیونی دگر...

حالا چه ربطی بین موسیقی و این ابیات وجود دارد؟
موسیقی مانند همان کوزه ای است که برای یکی شراب است و برای یکی سرکه
موسیقی همان دریایی است که برای یکی مرگ است و برای یکی حیات
موسیقی همان زیبایی است که یکی را عاشق می کند و دیگری را حاسد و بدخواه
موسیقی همان...

میتوان اینگونه گفت که حرام و یا حلال بودن گوش دادن به موسیقی کاملا به نوع تربیت، ذهنیت و تداعی های ذهنی مخاطب مربوط است و این را کسی نمی تواند تشخیص بدهد مگر خود شنونده..

 

استاد حسین علیزاده



واژه های کلیدی : یوسف، علما، حرام وحلال بودن موسیقی، دفتر پنجم مثنوی معنوی، مجنون، لیلی، یعقوب، زلیخا

یکشنبه 88 بهمن 4

كلك مشكين تو : ‍




لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1050796
    بازدید امروز : 257
    بازدید دیروز : 282



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [87]
    گنجور [48]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [231]
    کانون ادبیات ایران [112]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [207]
    شاملو [111]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    شکوفه های زندگی
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار