ادامه 1340 تا 1349
سلام
با عرض معذرت به خاطر مشغله های پیش آمده یکی دوشبی نتوانستم ادامه بحث ادوار شعر را تقدیم دوستان کنم اما امیدوارم که پس از این در این مباحث وقفه ای ایجاد نشود واما ادامه مبحث :
یکی ازویژگیهایی که با نیما شروع می شود صبغه اقلیمی است یعنی اینکه شاعر هر شهری طوری شعر می گوید که با شاعران شهرهای دیگر فرق دارد .در شعر کلاسیک این صبغه اقلیمی دیده نمی شود و همه با زبان و رنگ واحدی شعر می سرودند ونیما کسی بود که از همان دوره اولیه شاعری این تجربه را درشعر خود دارد .
از نظر اجتماعی برخورد تند عاطفی نسل گذشته با مسائل موجود کم رنگ می شود و شعرای این دوره بیشتر اهل تعمق و اندیشه هستند و نوعی نقد اجتماعی زمینه اصلی شعر این دوره را تشکیل می دهد که در شعر شاملو و فروغ دیده می شود هیجان های سطحی دوره قبل جای خود را به نوعی تفکر عاطفی زلال داده است.
در این دوره شعر از ننظر زبانی خیلی غنی تر شده و به اوج می رسد.
کلمات دیگر با آن ارتباطات کلیشه ای نمی آیند و مراعات نظیر به کار نمی آید مثلا وقتی در شعری صحبت از شیرین شد باید دنبال فرهاد هم گشت و یا وقتی صحبت از چمن است گل و بلبل و ...هم باید آورده شوند .زبان در این دوره از هنجار های رایج در شعر می گریزد و تجارب جدیدی کسب می کند البته در مورد گریزازاین هنجار ها گاهی افراط هم می شود.
البته لازم است بدانیم که ظهور این روابط جدید در خانواده های کلمات باعث شد که انواع مجاز جای تشبیه را بگیرد .
شعر فارسی از این دوره به بعد در نمونه های درخشانش می تواند در کنار شعر معاصر جهان قرارگیرد .
از نظر موسیقایی شعر از عروض نیمایی دور می شود و تبدیل به شعر منثور یا شعر سپید می شود که نمونه بارز آن کارهای احمد شاملو است.
از مهمترین عوامل فرهنگی تغییر می توان به ترجمه و نشراشعار اروپایی وشرقی اشاره کرد .د راین دوره شاملوبه لورکا توجه بیشتر کرده است والوار و آراگون از شاعران مقاومت فرانسه برشخص شاملو تاثیر گذاشته اند. در پست آینده دوره دیگری از تحولات شعریعنی از تاریخ 1349 تا بهمن 57 سقوط سلطنت را بررسی خواهیم کرد.
واژه های کلیدی : شاملو، فروغ، الوار، صبغه اقلیمی، نقد اجتماعی، مراعات نظیر، مجاز، تشبیه، لورکا، مقاومت فرانسه
چهارشنبه 87 بهمن 9
كلك مشكين تو :
از حدود 1340 تا 1349 ( اوج گیری مبارزه مسلحانه)
سلام
امیدوارم که این نوشته های پراکنده قابل استفاده برای دوستان ادب دوست باشد و بنده را هم با نظرات وپیشنهاد های خودشان هدایت کنند تا بهتر بتوانم ارائه خدمت کنم و اما ادامه مبحث:
چهره های این دوره عبارتند از فروغ فرخزاد- اما نه آن فروغ دوره قبل – منوچهر آتشی ،سهراب سپهری ، م آزاد ، شاملو ،اخوان ثالث ،زهری،مشیری ومفتون امینی ، باید توجه داشت که این دوره دوره شگفتگی این شاعران است و نه شروع شاعری شان و فروغ مرکزشعر این دوره است :
در خیابانهای سرد شهر جز خداحافظ خداحافظ صدایی نیست
در شعر این دوره نوعی طبیعت گرایی یده می شودمانند این شعر منوچهر آتشی :
اسب سفید وحشی
بر آخور ایستاده گرانسر
و سهراب که می گوید:
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار
کفتری می خورد آب
اینها صداهای تازه ایست ،صداهای رمانتیک ها دارد کم رنگ می شود ولی صدای سمبولیستهای اجتماعی باقی است.
تمام تم های این دوره استمرار همان دوره قبلی است بااین تفاوت که گسستن از از علایق سنتی بیشتر رایج ومنطقی تر می شود.در دوره قبل نوعی گسیختگی عاطفی وحالتی خشمگینانه وجود داشت اما در این دوره به جای آن تزلزلی وجود دارد خصوصا در فروغ که نتیجه همان گسستن از علایق سنتی است. فروغ انسانی است که احساس سقوط می کند:
در شب کوچه من دلهره ویرانی است...
در این دوره دیگر از کلیت معشوق خبری نیست واین کلیت زدایی در شعر فروغ کاملا بارز است:
معشوق من
با آن تن برهنه بی شرم
برساقهای نیرومندش
چون مرگ ایستاد...
یکی از درون مایه های جالبی که در این دوره وجود دارد ظهور نوعی عرفان است که هیچ ارتباطی با تصوف سنتی ما ندارد وکم وبیش تحت تاثیر تصوف بودایی وشرق دوریعنی چین وژاپن است .نمونه کامل این گرایش سهراب سپهری است ویعضی از تجربه های هوشنگ ایرانی:
سر هرکوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد
جیبهاشان را پر عادت کردیم
ادامه دارد...
واژه های کلیدی : شاملو، زهری، فروغ، آتشی، سهراب، م آزاد، مشیری، مفتون امینی، طبیعت گرایی، سمبولیست اجتماعی، عرفان، تصوف بودایی، هوشنگ ایرانی
دوشنبه 87 بهمن 7
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ