تمام هستی ما...
شاید این سوال برای همه پیش آمده باشد که «چرا شعر میخوانیم و علت علاقهمندی ما به شعر چیست؟» شعر واقعی زیباست و انسان از خواندن آن لذت میبرد اما آیا واقعاً صرف لذت و زیبایی برای گرایش آدمی به شعر کافی است؟ زیباییهای زیادی در جهان وجود دارد و همچنین انسان از بسیاری چیزها لذت میبرد اما شعر چیزی ورای اینها و فراتر از هر چیزی است. شعر و شاعری با آدمی زاده میشود و با او به اوج و کمال میرسد. بعضی بر این باورند که مهندسی، پزشکی، حقوق، تجارت و بسیاری از این علوم و فنون برتر از شعر و ادبیات هستند. در این که اینها برای حیات انسان بسیار ضروری هستند شکی نیست، اما شعر با حیات فرهنگی و هویت انسانی مربوط است. چیزی که تاریخی به بلندای حضور بشر در این عالم خاکی دارد. ما شعر میخوانیم بهدلیل اینکه ادامه نسل بشر هستیم و نسل بشر سرشار از شور و هیجان است. مهندسی، پزشکی، حقوق، تجارت چیزهایی هستند که برای زندگی لازمند اما شعر، زیبایی، هنر، عشق، عاطفه و احساسات چیزهایی هستند که ما برای آن زندهایم و هستی و هویت ما به آن وابسته است و یا بهعبارتی تمام هستی ماست.
واژه های کلیدی : عشق، شعر، شور، هویت، هنر، زیبایی، حیات فرهنگی، نسل بشر، هیهجان
جمعه 93 اردیبهشت 19
كلك مشكين تو :
در دیده من عیب و علتی است...
دیروز که اربعین بود گشتی در خیابانهای شهر زدم تا در کنار دستهای و یا هیئتی حالی دست دهد و اشکی جاری شود اما دریغ و افسوس از اندکی شور و به قول شاعر که میفرماید:
در دیده من عیب و علتی است یا منظره ها را نقیصتی است
نمیدانم اشکال از من است و یا روزگار در همان حال داشتم با خودم فکر میکردم این ساختن ضریح جدید و پارچهای که الان در اصفهان دارند روی آن کار میکنند تا روی ضریح جدید بیندازند چه معنی میتواند داشته باشد. حضرت سنایی غزنوی میفرماید:
کعبه را جامه کردن از هوس است یای بیتی جمال کعبه بس است
یعنی مردم برای هوا و هوس خودشان خانه کعبه را با پارچه های فاخر و گران قیمت می پوشانند اما همین که خداوند گفته این خانه من است برای جمال کعبه کافی است. فکر کنم این بیت در اینجا هم مصداق داشته باشد. چقدر به سوی معرفت حسین پیش رفته ایم؟ چقدر هزینه کردهایم تا حسین و فلسفه قیام عاشورا را به نسل جوان بشناسانیم؟ جوان ما از حضرت ابالفضل و سایر شهدای کربلا چه میداند؟ چقدر شخصیتی که ما برای این بزرگواران ترسیم کردهایم با واقعیت منطبق است؟ وهزاران سوال دیگر...
زنده نگه داشتن عاشورا فقط با باشکوه برگزار کردن مراسم عزاداری و عوض کردن ضریح و هزاران حرکت ظاهری دیگر مقدور نیست. این کار برای شور افکندن در دلها کافی است اما برای تزریق شعور شیعه عاشورایی در اندیشهها به هیچ عنوان کفایت نمیکند. در این ایام شبکههای مختلف تلویزیون برنامههای خاصی را پخش کردند که بالغ بر 90درصد آن تا جایی که من دیدم گزارش مراسم عزاداری و سینهزنی بود و 10 درصد باقی مانده هم سخنرانیهایی بود که به هیچ عنوان برای نسل جوان جذاب نبود. گفتمان در فضا و با ادبیات حوزه علمیه جاری بود و دکور و صحنه آنچنان که باید جذابیت نداشت. چگونه توقع داریم با این روش جوانان را عاشورایی بار بیاوریم؟ ادیان دیگر با چنان زیرکی برای فرقه و مسلک خودشان جذابیت میتراشند که جوان به راحتی جذب میشود و ما فریاد و فغان بر میآوریم که جوانان دارند به سمت عرفانهای ساختگی و ادیان دیگر روی میآورند. کمی چشمهایمان را باز کنیم و ببینیم آنها از چه ترفندی استفاده میکنند و ما هم با توجه به خط قرمزهای دینی و شرعی همان کار را بکنیم. حال بیاییم و برای ظواهر هزینههای هنگفت متحمل شویم و از ساخت یک برنامه درست و اصولی برای آگاه ساختن جوانان با فرهنگ درست عاشورا غافل شویم. همه در پیشگاه خدا و حضرت قائم عج مسئولیم و باید جوابگو باشیم. خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید...
واژه های کلیدی : شیعه، شور، شعور، عاشورا، امام حسین، ضریح جدید، ابالفضل، جوان
جمعه 91 دی 15
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ