تمام هستی ما...
شاید این سوال برای همه پیش آمده باشد که «چرا شعر میخوانیم و علت علاقهمندی ما به شعر چیست؟» شعر واقعی زیباست و انسان از خواندن آن لذت میبرد اما آیا واقعاً صرف لذت و زیبایی برای گرایش آدمی به شعر کافی است؟ زیباییهای زیادی در جهان وجود دارد و همچنین انسان از بسیاری چیزها لذت میبرد اما شعر چیزی ورای اینها و فراتر از هر چیزی است. شعر و شاعری با آدمی زاده میشود و با او به اوج و کمال میرسد. بعضی بر این باورند که مهندسی، پزشکی، حقوق، تجارت و بسیاری از این علوم و فنون برتر از شعر و ادبیات هستند. در این که اینها برای حیات انسان بسیار ضروری هستند شکی نیست، اما شعر با حیات فرهنگی و هویت انسانی مربوط است. چیزی که تاریخی به بلندای حضور بشر در این عالم خاکی دارد. ما شعر میخوانیم بهدلیل اینکه ادامه نسل بشر هستیم و نسل بشر سرشار از شور و هیجان است. مهندسی، پزشکی، حقوق، تجارت چیزهایی هستند که برای زندگی لازمند اما شعر، زیبایی، هنر، عشق، عاطفه و احساسات چیزهایی هستند که ما برای آن زندهایم و هستی و هویت ما به آن وابسته است و یا بهعبارتی تمام هستی ماست.
واژه های کلیدی : عشق، شعر، شور، هویت، هنر، زیبایی، حیات فرهنگی، نسل بشر، هیهجان
جمعه 93 اردیبهشت 19
كلك مشكين تو :
هنر، مقولهای قابل درک...
هنر مقولهای قابل درک است و هر کس به فراخور نگاه و پیشینه فرهنگی خود آن را میفهمد و از آن لذت میبرد اما تعریف آن بسیار دشوار است به گونهای که بزرگان اندیشه از به دست دادن تعریف کامل و جامعی از آن ناتوان ماندهاند. تعاریفی هم که در بحث چیستی و ماهیت هنر از زمان فلاسفه یونان تا کنون ارائه شده، نتوانسته است آن را به صورت جامع و کامل شرح دهد. در تعریف ماهیت هنر پنج نظریه وجود دارد که شاید بتوان جمع آنها را تعریف ماهیت هنر دانست. این بحث در کتابهایی که در مورد مبانی فلسفه هنر نوشته شده است به صورت مبسوط آمده است و قصد من هم ورود به این تعاریف نیست. هدف این است که بعد از این مقدمه کوتاه به شعر بپردازیم که نوعی خاص از هنر است و زیباییهایی نهفته در آن مانند سایر انواع هنرها، در بعضی موارد قابل تعریف نیست. صنایع و آرایههای شعری برای هر شاعر و غیر شاعر علاقهمندی مشخص و تعریف شده است. مواردی از قبیل تشبیه و استعاره و جناس و... که مشخص و تدوین شدهاست. اما جالب اینجاست که در بعضی مواقع شعر در نهایت زیبایی است و بسیار هنرمندانه سروده شده است اما واقعا نمیتوان دلیلی برای زیبایی آن آورد. اشعاری که در عین سادگی و خالی بودن از صنایع لفظی و معنوی شعر، به سرعت به دل مخاطب مینشیند و در ذهن او جایگیر میشود اما اگر سوال شود «به چه دلیل این شعر زیباست؟» کسی قادر به پاسخگویی نخواهد بود. در این میان، بسیاری از اشعار بزرگ شاعر نامدار سعدی شیرازی علیه الرحمه اینگونهاند. انتخاب و چینش واژگان در اشعار او چنان استادانه و هنرمندانه صورت گرفته است که انگاری همه واژگان در هم تنیده شده و بافتی زیبا و یکنواخت ایجاد کردهاند که با کوچکترین جابجایی و تغییری، همهچیز در هم میریزد و نهتنها اثری از زیبایی در آن دیده نمیشود بلکه دیگر نمیتوان به آن شعر گفت. این ویژگی در هنر ناب دیده میشود. اثری که هنرمند بدون تکلف و از دل میآفریند و لاجرم بر دل مینشیند
واژه های کلیدی : شعر، هنر، زیبایی، ماهیت، تشبیه_استعاره، جناس، هنر ناب
چهارشنبه 91 اسفند 23
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ