نگاهی کوتاه به کتاب خرد و کلان ولتر
سلام
داشتم کتاب خرد و کلان ولتر (1)را می خواندم . کتاب بسیار جالبی است که با نگاه به کتاب سفرهای گالیور جاناتان سویفت نوشته شده است البته از نظر تخیل و غنای هستی شناسی بر این کتاب برتری دارد.داستان این این گونه آغاز می شود که یکی از ساکنان ستاره شعرا برای تماشای زمین می آید. قد او 500000پا است . او در سر راه خود به یکی از ساکنان زحل برخورد می کند که چون قدش فقط چند هزارپا است بسیار اندوهگین است. ساکن شعرا از ساکن زحل می پرسد که چند حس دارد و او در پاسخ می گوید که ما فقط 72 حس داریم و همیشه از کمی این حواس اندوهگینیم.بعد می پرسد:عمر متوسط شما در زحل چقدر است؟
-افسوس که عمر ما بسیار ناچیز است عده ی کمی از ساکنان کره ما 15000سال عمر می کنند تازه شروع به یاد گیری می کنیم که ناگهان مرگ به سراغ ما می آید!
هنگامی که این دو در کنار دریا ایستاده بودند، یک کشتی می بینند .ساکن شعرا آن را مانند حشره ای از زمین بلند می کند و روی ناخن خود میگذارد .این عمل باعث وحشت کشتی نشینان می شود. کشیشان کشتی دست به دعا و استغاثه بر می دارند ، ملاحان بد وبیراه می گویند و فیلسوفان برای توضیح و تاویل این انحراف از قانون جاذبه، فرضیه می سازند!
ساکن شعرا خطاب به آنان چنین می گوید:
ای ذرات هوشمندی که خدا با آفریدن شما خواسته است قدرت و حکمت خود را نشان دهد، شکی نیست که شما در روی زمین از خوشی و لذت خالص برخوردار هستید زیرا مادیات جلوی شما را نگرفته است و ظاهرا ماده در شما از روح کمتر است بنا براین باید زندگی شما با محبت و تفکر سپری گردد که لذات واقعی یک روح کامل است.من سعادت واقعی را هیچ کجا پیدا نکرده ام اما بدون تردید محل آن همین جاست!
یکی از فیلسوفان چنین پاسخ می دهد:
ما برای شقاوت و جنایت مواد کافی در دست داریم ...برای مثال همین حالا که ما با هم گفتگو می کنیم عده ی زیادی از ما در حال جنگ با عده ای دیگر هستند و بلاخره هریک از آنها قاتل و یا مقتول خواهد شد و این امر تقریبا در تمام نقاط زمین از قدیم معمول بوده است.
ساکن شعرا که از این سخنان عصبانی شده بود فریاد می زند:
ای بدبختها!
می خواهم تمام شما جنایتکاران مسخره را زیر پا له کنم!
فیلسوف در پاسخ می گوید:
بیخود زحمت نکشید! آنها کاملا می دانند که چگونه همدیگر را از بین ببرند...!
بد نیست که این داستان را بخوانید...
(1)فرانسوا-ماری آروئه (به فرانسوی:François Marie Arouet ) که بعدها نام ولتر (به فرانسوی:Voltaire ) را بر خود نهاد به سال 1694در پاریس دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در مدرسه لوئی کبیر به اتمام رسانید و بعد به انجمنی به نام تمپل پیوست و سپس به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. پس از چندی جایزه آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت.
در سال 1715اشعاری بر ضد فیلیپ دوم از خاندان اورلئان سرود که باعث تبعید وی از فرانسه گشت. پس از چندی مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد ولی دوباره مورد اتهام قرار گرفت و به زندان باستیل فرستاده شد. پس از رهایی از زندان اقبال به ولتر روی آورد و زندگیش قرین آسایش گشت.
ولتر به سال 1723منظومههای هنریاد (به فرانسوی:La Henriade ) را که درباره سلطنت هانری چهارم بود انتشار داد و در 1724نمایشنامهای را در پاریس به معرض تماشا گذاشت. در سال 1725بر اثر پیشآمدی مجبور گشت پاریس را ترک گفته و به انگلستان برود. در این زمان بود که با چند تن از شعرای انگلیسی آشنا گشت و مقالاتی به زبان انگلیسی منتشر کرد. وی به سال 1729به پاریس مراجعت کرد و تراژدی بروتوس (به فرانسوی:Brutus ) را نگاشت و در سال 1748نمایشنامه سمیرامیس (به فرانسوی:Sémiramis ) را به قصد رقابت با کرهبیون حریف خود نوشت و در سال 1759کتابی با نام سادهدل (کاندید) یا خوشبینی یا (به فرانسوی:Candide ou l"Optimisme ) به چاپ رساند که در اروپا بسیار محبوب شد. در سال 1776به انتقاد از آثار شکسپیر پرداخت و قطعات ایرن (به فرانسوی:Irène ) و آگاتوکل (به فرانسوی:Agathocle )در آن زمان نگاشته شدهاست.
از کارهای تحقیقی وی میتوان تاریخ روسیه و فرهنگ فلسفی و عصر لویی چهاردهم را نام برد. از آثار دیگر او میتوان مرگ قیصر و دوشیزه اورلئان را نام برد. ولتر در 30مه 1778به علت کار و خستگی زیاد بدرود زندگی گفت.
واژه های کلیدی : کتاب خرد و کلان ولتر، ستاره شعرا، زحل، کشیشان، فیلسوفان، قدرت و حکمت، سفرهای گالیور، جاناتان سویفت
سه شنبه 88 بهمن 13
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ