شعر می گویم و معنی ز خدا می طلبم...!
سلام
هر از گاهی در جلسات شعر، بر سر این که نوشته ای شعر هست یا نیست بحث در می گیرد و بعضی از دوستان اصرار برشعر بودن چیزی دارند که شعر نیست. متاسفانه تازه واردان به عرصه شعر و شاعری خود را مجاز می دانند که دستور زبان را فدای وزن و قافیه کنند و ارکان جمله را بدون هیچ منطقی پس و پیش و حذف می کنند و وقتی به ایشان گوشزد می کنی که این بیت یا مصراع ضعف تالیف دارد، می گویند:
در عالم شاعری این گونه تصرفات مجاز است!
باید خدمت این دوستان عرض کنم که شاعر با خیال خودش در واقعیت تصرف می کند؛ بلبل را عاشق می داند و گل را معشوق، و از زبان پروانه برای شمع عاشقانه می سراید. گلها را می خنداند و آسمان را می گریاندو... اما بیان تمام اینها در قالب جملاتی بیان می شود که برمبانی دستور زبان ساخته شده اند هیج مجوزی برای تصرف شاعردر دستور زبان صادر نشده است. این که ما بگوییم چون که داریم شعر می گوییم می توانیم هر تغییری را در ساختار جمله ایجاد کنیم پنداری نادرست است وشاعر موفق کسی است که شعر خود را با رعایت کامل قواعد زبانی بسراید. حال اگر کسی این کار را انجام نداد چه اتفاقی می افتد؟ حداقل موردی که پیش می آید ایجاد ابهام و تعقید و ضعف تالیف است که باعث می شود مخاطب متوجه معنا و پیام شعر نشود یاد آن مصراع افتادم که چنین این ماجرا را تصویر کرده است:
شعر می گویم و معنی ز خدا می طلبم...!
واژه های کلیدی : شعر، تعقید، ابهام، ضعف، تالیف، دستور زبان
چهارشنبه 90 مرداد 19
كلك مشكين تو :
ادامه مطلب دوره های شعر مشروطه را هم امشب تقدیم خواهم کرد.
سلام
دیشب در جلسه شعری، مورد جالبی پیش آمد که به نظرم شاید برای بقیه دوستان شعر دوست هم قابل استفاده باشد.یکی از شاعران خوب ما شعری سروده بود که یکی از مصرع های آن به زعم بعضی از حاضران دارای پیچیدگی معنایی بود وایشان تعقید را با تعلیق یکی می دانستند. بعضی از اشعار دارای پیچیدگی معنایی هستند یعنی خواننده نمی تواندپی ببرد که مقصود شاعر چیست و در درک معنی شعر می ماند به این حالت تعقید می گویند که از عیوب محتوایی شعر به حساب می آید مانند این بیت از بیدل:
گرم نوید کیست سروش شکست رنگ
کز خویش رفته ایم به دوش شکست رنگ
همانطور که مشخص است واقعا منظور شاعر چنان در قالب این ترکیبات پیچیده شده که قابل فهم نیست . ازسوی دیگر بعضی از اشعار خواننده را در تعلیق بین دو مفهوم قرار می دهند البته این را نباید با ایهام اشتباه کرد ایهام بیشتر در کلمه است مانند این مصرع حافظ:
ای بی خبر زلذت شرب مدام ما
که واژه مدام در این جا هم می تواند به معنی شراب باشد و هم در معنی تکرار وتداوم اما در این بحث ترکیب کلمات به نوعی است که مخاطب در بین دو مفهوم قرار میگیرد وشاید تا آخر هم نتواند یکی از این دو مفهوم را بر دیگری ترجیح دهد که به نظر من این تعلیق نه تنها عیب به شمار نمی آید که از محاسن شعر محسوب می شود.
البته بنده وبعضی از دوستان حاضر در جلسه موفق نشدیم که این تفاوت را آنطور که باید ثابت کنیم تا نظر شما چه باشد
والله اعلم بالصواب
واژه های کلیدی : تعقید، تعلیق، ایهام، بیدل، حافظ
سه شنبه 87 دی 24
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ