تراژدی ایرج
سلام
داستان ایرج و برادرانش سلم و تور ، پسران فریدون ،تراژدی به کامل ترین صورت خویش است.داستان ایرج وبرادران بیان حسادتی است که برادران بزرگتر نسبت به برادر کوچکتر پیدا می کنند.معروفترین داستان دینی در این مورد داستان یوسف وبردرانش است اما این داستان ملودرامی بیش نیست به این دلیل که در آخر داستان یوسف زنده می ماند واز گناه برادران می گذرد اما در داستان ایرج و برادران تراژدی کامل اتفاق می افتد ،نه از پشیمانی اثری دیده می شود ونه از تغییر سرنوشت.
فریدون جهان را به سه بخش تقسیم می کند ایران را به ایرج ، توران را به تور و روم وخاور را به سلم می دهد.این بخشش کینه سلم و تور را بر می انگیزد و به پدر پیام می فرستند که اگر ایرج تخت و تاج را رها نکند از ایران و ایرج دمار بر خواهند آورد.فریدون از برادران می خواهد که جنگ برادران برود اما ایرج امیدوار است که که بتواند دل برادران را به دست بیاورد و به پدرش می گوید که از سلطنت دست خواهد کشید وپیش برادران خواهد رفت و کینه آنها را به مهر تبدیل خواهد کرد.ایرج وقتی پیش برادران می رسد و از جلوی لشکر عبور می کند دل لشکریان پر از مهر او می شود:
به ایرج نگه کرد یکسر سپاه که او بُد سزاوار تخت و کلاه
بی آرامشان شد دل از مهر اوی دل از مهر و دیده پر از چهر اوی
مهری که نسبت به ایرج در دل لشکریان سلم وتور پدید می آید آتش حسد را در دل آن دو شعله ور تر می کند. در گفتگویی که میان آن سه روی می دهدهرچه ایرج بیشتر کوتاه می آید آن دو بیشتر افروخته می شوند.عاقبت تور چهار پایه زرین را بر سر ایرج می زند و او را از پای در می آورد.برادران سر ایرج را در تابوت زرین می گذارند وبرای پدر می فرستند .تراژدی ایرج اینجا پایان می پذیرد اما تراژدی فریدون ادامه می یابد.از ایرج دختری به دنیا می آیدو از او منوچهر متولد می شود .فریدون، منوچهر را به کین خواهی پدر با لشکری به مقابله سلم و تور می فرستد و ...
واژه های کلیدی : سلطنت، ایرج، فریدون، سرنوشت، سلم، تور، منوچهر، تراژدی، یوسف، ملودرام، توران، روم
سه شنبه 88 تیر 9
كلك مشكين تو :
ادبیات، تراژدی،آرامش
سلام
می خواهم در مورد تاثیر ادبیات برآرامش روح و روان برایتان بنویسم.در نظر فروید قسمت مهمی از زندگی آدمی را خیالبافی های او تشکیل می دهد.خیالبافیهای یک انسان بالغ اصولا همان خیالبافی های کودک است که در کودک به صورت بازی جلوه گر می شود ولی صورت آن پچیده تر است.خیالبافی های آدمیان در روز با رویای آنان هنگام خواب بستگی نزدیک دارد واصولا از یک نوع است.اساس آن بیان آرزو های کودکی وبیان تعارضاتی است که از کشمکش آرزوهای کودکانه و مقتضیات جهان خارج پدید می آید.وقتی روح خود را یکسره در اختیار خیالبافی های خود قرار دهیم ،دچار جنون می شویم. آن عده که این توانایی را دارند که تعارضات روانی خود را به صورتی زیبا و مطبوعی بیان کنند به صورتی که نغمه آنان در گوش دیگران نغمه ای آشنا باشد و بردل بنشیند،هنرمندان و شاعرانند.
هنر بزرگ هم وظیفه پالایش هنرمند را برعهده دارد و هم مخاطبین را می پالاید.به همین دلیل است که توانایی بیان و آفرینش هنری خیلی ها را از ابتلا به بیماری های روانی نجات می دهد و به همین دلیل است که نه تنها از تماشای هنر ناب لذت می بریم بلکه نوعی آرامش پیدا می کنیم.فروید می گوید:
اعتقاد من این است لذتی که از ادبیات می بریم به این علت است که بدین وسیله فشارها وتعارضات روانی ماراه فراری می یابند.
اگر با اصولی که فروید بیان می کند به تراژدی نگاه کنیم،می بینیم تراژدی در واقع داستان کشمکش ها و تعارضات روحی فرد است ، تعارضاتی که در وجود همه ما وجود دارد. وقتی این تعارضات بیرون ریخته می شوند و به صورتی بیان گردند که فردی و شخصی نبوده و جهانی باشند هنر ناب و اصیل به وجود میآید.
واژه های کلیدی : ادبیات، تراژدی، آرامش، فروید، خیالبافی، جنون، تعارضات روحی و روانی، هنرمند، هنرناب، شاعر
چهارشنبه 88 تیر 3
كلك مشكين تو :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ