غزل پست مدرن
سلام
می خواهم در مورد غزل پست مدرن برایتان بنویسم حرکتی که مدتهاست شروع شده و از خواستگاه اصلی اش که معماری بوده کم کم به سایر هنرها سرایت کرده است تا جایی که به شعر و ادبیات نیز وارد شده است و کسانی هم در این زمینه کار کرده و آثاری هم ارائه داده اند.واقعا نمی توان گفت که این حرکت به کجا ختم خواهد شد و چقدر ماندگار خواهد بود اما می توان آن را بررسی کرد و به عنوان یک جهش در شعر - مثبت و یا منفی- در مورد آن صحبت کرد.شاید پدید آمدن چیزی مانند غزل پست مدرن معلول وضع جامعه امروز ما باشد؛ جامعه ای که بدون شناخت کامل از سنت های خویش و آشنایی کافی با شاخص های مدرنیته و بدون شناسایی و آمادگی در مسیر پست مدرن گام گذاشته و واقعا معلوم نیست که به کجا دارد می رود - ظهور کسانی مانند محسن نامجو معلول همین جو حاکم بر جامعه است- همه می دانند که غزل قالبی مشخص و تعریف شده در ادبیات منظوم ماست که تا کنون توانسته با قدرت به حیات خود ادامه دهد و غزلگویان معاصر مانند منوچهر نیستانی ، حسین منزوی،محمدعلی بهمنی و دیگران، در عین نوآوری های زبانی ومحتوایی بدون خارج شدن از این چارچوب آثار ماندگاری به وجود آورده اند.اما غزل پست مدرن گریز از هنجارها و غافلگیر کردن مخاطب را به هرقیمتی که شده در دستور کار خود قرارداده است غافل از این که غزل قالبی است که مجال جولان زیادی برای این منظور در اختیار پست مدرنیست ها قرار نمی دهد.برای رها شدن و شکست هنجارها و گریز از سنت ها دو عامل اصلی بر سر راه غزل پست مدرن گویان است وجود «قالب» و «وزن عروضی» به عنوان مشخصه های اصلی غزل، عواملی هستندکه پستمدرن بودن غزل را محدود می کنند.جایی که شعر آزاد وجود دارد چه نیازی است که پست مدرنیست ها به غزل رو بیاورند و خود را در چارچوبی اسیر کنند که ظاهرا از آن گریزانند. البته خود ایشان همین پارادکس بین ویژگی غزل و شاخص های پست مدرنیته را نوعی حرکت پست مدرنی قلمداد می کنند.بگذریم در پایان این مقال فقط می توانم بگویم که ما باید غزل را پاس بداریم مانند تمام میراث فرهنگی گرانقدری که از گذشتگان برای ما به جای مانده است .ارزش غزل ، ارزش ادبیات گرانقدر هزار ساله ماست. ما باید برای نو آوری، ذوق و سلیقه مخاطبین ایرانی و اصالت ادبیات را نیز در نظر داشته باشیم و با شناخت کامل از سنت و آگاهی از مدرنیته در این مسیر به خلاقیت بپردازیم غزل این عروس زیبای ادبیات پارسی را نباید فدای هوس و بازیهای محفلی خود کنیم.باید پلی باشیم بین اشعار اصیل و فخیم رودکی و ناصر خسرو و سنایی و مولوی و سعدی و حافظ و لطافت و روانی و زلالی غزلهای شاعران معاصر امروز.این نکته هم گفتنی است که در طول تاریخ کم نبودند کسانی که بدون داشتن دانش کافی و توانایی لازم دست به نو آوری زدند و در نهایت ذوق جامعه وعدم اقبال مردم ، نو آوریشان را با خودشان به خاک فراموشی سپرد!
پی نوشت:
شاید برای بعضی ازدوستان غزل پست مدرن و ویژگی های آن مشخص نباشد بهتر دیدم چند بیت از غزل سید مهدی موسوی را برایتان بیاورم تا امکان مقایسه وجود داشته باشد
الو سلام how are you که عاشقم که hello
و رقص بندری مرد با زن تانگو
به آسیاب به بادی،به دیوها، به خیال
بگیر شمشیرت را به زن، بزن سانچو
مرا به منفجران در میان این کلمات
مرا بمیر مرا هیچ کن و دود برو
کسی نشسته ته خط میان غاری پیر
و هی تماس گرفته است باخودش و...الو