سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

با هم یا بدون هم!

سلام
مدت هاست که علمای علم روانشناسی و جامعه شناسی، بر سر اینکه انسان مدنی بالطبع است وفطرتا نیاز دارد که در جمع و با سایر مردم زندگی کند یا نه، اختلاف نظر دارند. دکارت می گوید:
فقط نیاز هاست که ما را وادار کرده به جامعه و زندگی جمعی گرایش پیدا کنیم بنا بر این ما نه مدنی بالطبع هستیم و نه مدنی بالاختیار بلکه مدنی بالاضطراریم!
نظر شما چیست؟

خلاصه زندگی نامه دکارت
رنه دکارت( Rene Decartes)، فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ دوره رنسانس در روز 31 ماه مارس 1596 میلادی، در شهرک لاهه از ایالت تورنف(Touraine) فرانسه متولد شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و مستشار پارلمان انگلستان بود.دکارت در سال 1606 میلادی، هنگامیکه پسر ده ساله ای بود، وارد مدرسه لافلش شد.پس از اتمام دوره و خروج از لافلش، مدتی به تحصیل علم حقوق و پزشکی مشغول گردید، اما در نهایت تصمیم گرفت به جهانگردی پرداخته و آن گونه دانشی را که برای زندگی سودمند باشد، فرا بگیرد. به همین منظور، مدتی به خدمت ارتش هلند درآمد؛ چرا که فرماندهی آن را شاهزاده ای به نام موریس بر عهده داشت که در فنون جنگ و نیز فلسفه و علوم، مهارتی به سزا داشت .دکارت در مدتی که در قشون ارتش هلند بود، به علم مورد علاقه خود، یعنی ریاضیات می پرداخت.در بهار سال 1619 میلادی از هلند به دانمارک و آلمان رفت و به خدمت سرداری به نام ماکسیمیلیان درآمد. اما زمستان فرا رسید و در دهکده نوبرگ(Neuberg) در حوالی رود دانوب، بی دغدغه خاطر و با فراغت تمام، به تحقیق در ریاضیات پرداخت و براهین تازه ای کشف کرد که بسیار مهم و بدیع بود و در پیشرفت ریاضیات، تاثیر به سزایی گذاشت.تحقیقات وی، بیشتر تجربه و تفکر شخصی بود و کمتر از کتاب استفاده می کرد.در سپتامبر 1649 به دعوت کریستین، ملکه سوئد برای تعلیم فلسفه خویش به دربار وی در استکهلم رفت. اما زمستان سرد این کشور اسکاندیناوی از یک سو و ضرورت سحرخیزی در ساعت پنج بامداد برای تعلیم ملکه از سوی دیگر، دکارت را که به این نوع آب و هوا و سحرخیزی عادت نداشت، به بیماری ذات الریه مبتلا ساخت. بلاخره در 11 فوریه سال 1650 در همان شهر بدرود حیات گفت.
دکارت از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تاریخ به حساب می آید. او قانون شکست نور را در علم فیزیک کشف کرد و هندسه تحلیلی را در ریاضیات و هندسه بنا نهاد. در تاریخ فلسفه غرب ، فلسفه جدید با دکارت آغاز می کنند.



واژه های کلیدی : مدنی بالطبع، جامعه، رنه دکارت، رنسانس، هندسه تحلیلی، فلسفه غرب

سه شنبه 88 شهریور 17

كلك مشكين تو : ‍



دانش رفاه افزای مخرب

سلام

دوباره به رویرو چشم می دوزم!مردم آن طرف ریل هم به این طرف چشم دوخته اند،عده ای با همراهشان ور می روند و بعضی ها هم همشهریشان را ورق می زنند!

همه درانتظار آمدن قطاری زیر زمینی که ما را از این ور شهر به آن ور شهر ببرد!

برای رسیدن به مقصدی خودمان را از نور خورشید و زیبایی آسمان محروم کردیم!

آیا زیبا تر از خورشید و آسمان مقصدی وجود دارد؟!

داریم به کجا می رویم؟

این انسان به ظاهر مدنی بالطبع و در باطن منفرد، چه بلایی دارد به سر خودش می آورد؟

روی زمین را چنان شلوغ کرده که از دست آن به زیر زمین پناه برده ودارد درآنجا به دنبال چیزی می گردد که داشته و خودش با فاصله گرفتن از طبیعت آن را از دست داده!

چرا ما دیگر نمی توانیم شاهد حضور انسانهایی مانند مولانا،حافظ،اابن سینا،عین القضات و... باشیم؟

ما آنقدر از عوالم انسانی فاصله گرفتیم که دیگر اندیشیدن را از یاد برده ایم !تمام اندیشه آدمی این شده که چه کند که بیشتر به دست بیاورد وبیشتر برخوردار شود اما برخورداری از چه؟ ودر قبال این برخورداری چه چیزهایی را که باید از دست بدهد!؟

کاش می شد از اینهمه دانش رفاه افزای مخرب، به سوی حکمت وطبیعت اصیل انسانی برگشت و با تمام وجود وبدون استرس ناشی از رفاه غیرطبیعی، که دانش به ما تحمیل کرده ،از زندگی لذت برد!

کاش می شد...


واژه های کلیدی : حافظ، مولانا، آسمان، مدنی بالطبع، خورشید، اابن سینا، عین القضات، رفاه، استرس، همراه

جمعه 88 خرداد 15

كلك مشكين تو : ‍




لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1029154
    بازدید امروز : 18
    بازدید دیروز : 145



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [47]
    پایگاه سبطین [126]
    جستار [53]
    صادق هدایت [197]
    شعر سپید معاصر [230]
    کانون ادبیات ایران [111]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [110]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار