سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

آوار اندیشه های خود...

 

همیشه برای من چه نوشتن مهم تر از چگونه نوشتن بوده،‌ البته لفاظی و آراستن کلام که خوش آیند و خوش آهنگ باشد کار آسانی است اما همین که به چه نوشتن می اندیشم هزاران هزار واژه هجومی سهمگین را آغاز می کنند و من در این هجوم قادر به انجام هیچ کاری نیستم و ناچار قلم را رها می کنم و بی محابا به این سیل خروشان اجازه می دهم که بیایند و تمامی مغزم را به تصرف خود درآورند و سرزمین ذهنم را در دست بگیرند و مرا چون مغلوبی سرگشته در میان آوار اندیشه های خودم به اسارت ببرند و چه دشوار است محبوس شدن در جایی که به هیچ کس تعلق ندارد جز خودت و دشوارتر از همه اینکه بخواهی این لشکر فاتح را با خود همراه کنی ودر عین اسارت در دستشان آنها را به خدمت بگیری و از آنها بخواهی که آنچه را می خواهی بگویند…

اسارت ذهن


واژه های کلیدی : اسارت، اندیشه، چگونه نوشتن، ذهن، سرزمین

شنبه 90 اسفند 13

كلك مشكين تو : ‍



نبرد سه روزه

سلام

می خواهم در مورد نبرد رستم واسفندیار بنویسم داستانی که با وجود داشتن نمونه های مشابه در دیگر اقوام منحصر به فرد است .این داستان از این جهت اهمیت دارد که شامل مهمترین مسائل انسانی از ابتدا تا کنون است:پیری وجوانی ،آزادی واسارت ، کهنه و نو ،تعبد و تعقل ، برخورد سرنوشت با اراده انسان ، و برخورد زندگی ومرگ!
واقعا نبرد رستم و اسفندیار برای چیست ؟چرا این دوپهلوان نامی رو در روی هم قرار می گیرند و ناگزیر از مبارزه می شوند؟رستم پهلوان آزاده ایست که لقب تاج بخش دارد و پادشاهان از اوست که تاج برسردارند چرا باید گشتاسب چنین ماموریتی به اسفندیار بدهد"برو ورستم رادست بسته بیاور"
گشتاسب پدر اسفندیار که شیفته تخت وسلطنت است وآواز ومحبت روز افزون لشکریان رانسبت به پسرش اسفندیار می بیند چاره ای ندارد جز آن که اسفندیار را به نبردی بفرستد که به گفته جاماسب پیشگو،برگشتی ندارد ودر این نبرد کشته خواهد شد!گشتاسب بارها قول پادشاهی را به اسفندیار داده اماهر بار از واگذاری تاج پادشاهی به او امتناع نموده است.
در شاهنامه حکیم فردوسی ما از رستم واسفندیار نام آور تر نمی بینیم هرکدام ماجراهایی داشته اند که در عین شباهت به یکدیگر منحصر به فرد هستند وبرخورد سه روزه این دو یکی از نقطه های اوج در شاهنامه است.

این نبرد قبل از اینکه برخوردی فیزیکی باشد جنگی معنوی است که در آن اندیشه و گفتار کمتر از ضربات مرد افکن نیست وبا هر ضربه کلامی رد وبدل شده است گویی که دواندیشه متفاوت روبروی هم تجسم یافته و با هم درگیر شده اند چرا که این دو نام آور نماینده دو گروه و دواندیشه هستند که می خواهند از موجودیت خود دفاع کنند!
جنگ بر سر آزادی واسارت است !اسفندیار آمده که به فرمان شاه رستم را دست بسته به بارگاه ببرد !به راستی مرد آزاد چه راهی را باید درپیش بگیرد ؟تن به بند بدهد وآسوده روزگار بگذراند ویا با انتخاب آزادی خود ودودمانش را بر باد دهد!
درک این نکته برای اسفندیار ممکن نیست او پروده تعبد است!پادشاه که برگزیده یزدان است دستور داده و ورستم باید بند را بپذیرد!رستم که نماینده مردم گمنام است باید دست بسته به درگاه برده شود تا همه بدانند که دستی بالاتر از دست پادشاه نیست!
برای رستم تن به بند دادن حتی برای یک لحظه به معنی نفی تمام افتخارات گذشته واسارت ابدی اوست!کسی که آزادی را انتخاب کرد و بند را نپذیرفت ودست بسته نمرد در هر حال پیروز است چرا که به دست آورده آنچه را که می خواسته ولو به بهای جان خود...!

نبرد رستم واسفندیار


واژه های کلیدی : رستم، اسفندیار، تاج بخش، گشتاسب، حکیم فردوسی، جاماسب، شاهنامه، کهنه و نو، تعبد وتعقل، اسارت

پنج شنبه 87 اسفند 1

كلك مشكين تو : ‍




لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1026856
    بازدید امروز : 8
    بازدید دیروز : 418



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [46]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [225]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار