سلام قاسم عزيز
مثل هميشه نکته بين
ولي نکته اي ذهن مرا بخود مشغول کرده
و آن اين که فکر نبايستي کرد که همه کنه و درون افراد را مي شناسيم از جمله حافظ
اينگونه ما هر انچه را خود نمي فهميم و يا نمي دانيم كه نفهميدن آن طبيعي مي تواند باشد با نقض آنچه از آن فرد در ذهن ماست پيرايش مي كنيم و منكر وجود آن مي شويم
جالب است بدلايلي مي بايستي آهنگ شمس الضحي را كه عميقا دوست ميدارم در روز چندين نوبت گوش كنم
در آن از قرباني كردن اسحاق مي گويد
در ارادت مولوي به دين اسلام و شيعه شكي داري ؟
پس چرا از آموزه هاي يهودي مسيحي استفاده كرده ؟
مي داني كه اسحاق بر اساس تعاليم مسيحي است جاي اسماعيل
اگر به كليساي وانك در جلفا اصفهان سر بزني نقاشي هاي عيد قربان را مي بيني
اسحاق است و نه اسماعيل
فهميدن بعضي چيزها شايد براحتي صورت نگيرد !
من آپم
موضوع :اسحاق ابراهيم و تمثيل ها