درسته اتفاقا چند روز پيش بحث بر سر همين موضوع بود . کلاسي ميرم که يک غزل از سعدي مي خونيم و مقايسه مي کنيم با يکي از غزل هاي حافظ ... استاد به همين موضوع سنت شکني و .... اشاره کردند که در غزليات سعدي يک موضوع واحد از ابتدا تا انتها دنبال مي شود و در حافظ نه .

اما به هر حال آقاي وردياني من عاشق اشعار مولانا و غزليات سعدي هستم ولي هيچ وقت نتونستم اين ارتباط را با حافظ برقرار كنم . جالب اينجاست كه در مقايسه ها مي بينيم كه گاهي حافظ دقيقا از مضمون هاي سعدي استفاده كرده اما به زباني ديگر ...

دوست عزيز سلام ...

راستش تو اين زماني كه من اومدم خب خدا رو شكر فرصت و مجال كافي براي خوندن پست جالب شما بود فقط خواهشي كه دارم در مورد رنگ زمينه وبه كه كمي چشم رو اذيت مي كنه البته با عرض پوزش .... ممنون

موفق . شاد . پيروز باشي

عليرضا

سلام جناب طره.

دست مريزاد که به ناديده ها و ناشنيده ها اشاره مي کنيد.

با درود به استاد

موجب مسرت است كه وبلاگ شما را يافتم.تحليلي زيبا بود.كم نبودند و كم نيستند حاسدان كم مايه مترصد فرصت .

حضرت نيز فرموده: كمال سر محبت بين نه نقص گناه

كه هر كه بي هنر افتاد نظر به عيب كند.

يا- : حسد چه ميبري اي سست نظم بر حافظ

قبول خاطر و لطف سخن خدادادست.

مايلم از نوشته هايت بيشتر لذت ببرم بنابراين دست دوستي بسويت مياورم اميد آنكه پذيرا باشي.

بدرود.