سلامي سرشار از مهر و محبت نثار لحظه هايتان.

شعر هم گوشه اي از عشقبازيسيت كه گاه معشوقه هايي كه فوت و فن عاشقي را بيشتر به امانت گرفته اند ، فراتر از ديگر معشوقه ها پرده از راز عشق بر مي گيرند. هر چه هست از همان عاشق و معشوق ازلي و ابديست. هر چند نهوز برملا نشده آيا گام اول برداشته شده يا يا چند بار راه را دور زده ايم؟

آنچه دل را به گرمي اميد دعوت مي كند چشمهاي باز و دلهاي بيدار است كه در جهاني از بيخبري و حيراني سر در گريبان عشق فرو برده و با كورسويي از چراغ گذشتگان و پنهانيهاي ناگشوده ي درونشان اعجاز عشق را از انديشه بر دل و از دل بر لب و از لب بر زمان جاري مي كنند. خرسندم كه عشق بيدار است.

زياده گوييم را ببخشاييد، كه فرصتي بود غنيمت براي عرض بنده گي.

يا حق

سلام

مطالبتون زيبا بود .

موفق باشي

سلام برطره آشفتگي

كه درحال به سرو سامان رسيدن وراست و ريست كردن

افكارمشوش خويش و بزرگاني

بحث جالبي بود--با عنايت برتفاوت زماني-كه ان دو بزرگوارزندگي ميكردند

نقطه وحدت دربيانات اكثرعرفا ملموس است

وگويي همه برسريك موضوع اتفاق نظردارند

انهم نامكشوف ماندن جهان هستي برگذشتگان و فعل و اينده گان

وشگفتي هاي جهان آفرينش است كه همچنان مورد بحث و گفتگوست

اندردل من هزار خورشيد بتافت

اخربكمال ذره ايي راه نيافت

پس اينهمه جور و بيدادومظلمه توسط حكام نادان براي چيست؟

طره عزيز ازاينكه نوشتارگرم وگيرايتان تفكربرانگيزاست هيچ شكي نيست

ارزوي توفيق بيشترشما

سلام آقاي وردياني عزيز

من هم فكر مي كنم كه انديشه و گفتار حافظ و خيام خيلي با هم متفاوت هست ... تقريبا خيام را با هيچ كدوم از شاعران نمي تونم مقايسه كنم ..

راستي آدرس ايميل شما را به ليست خبرنامه ام اضافه كردم تا به شما به روز شدن وبلاگ را اطلاع دهم ...

اگر مي خواهيد اينجا اطلاع دهم بگوييد ...