وبلاگ :
طرّه ي آشفتگي
يادداشت :
قصه هر روز آدمها
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حميدرضانيري
سلام دوست عزيز
وبلاگ
" سحر سخن"
با غزل تاز?
"پيراهنِ يوسف"
به روز شد
ايام به کام
[گل]
+
ع.ك.بينا
سلام رفيق
در جستجوي تفاسير بيتي از حافظ (
اشهي لنا واحلي
من
قبله
العذارا) به نوشته اي از شما رسيدم كه جالب بود
اما نظر شخصي و البته به قول شما اتود اوليه من اين است كه حافظ حديث منتسب به رسول الله را خدعه صوفي ميداند و بس و از اين رو به همين صراحتي كه ميبينيم آنرا به انتقاد ميگيرد و
كلام عطار، سنايي و خاقاني را نيز كه از اين حديث ياد كردهاند
ناصحيح ميپندارد.
البته كه اين نظر خام است ولي بايد گفت كه اعتبار حرمت شراب در بين فرق مسلمين بارها مورد تشكيك بوده و هست، اما روايت معتبرتر ضاهراً همان حرمت است. البته ردي از شراب در تمام ديوان حافظ به گونهاي هست كه دو تعبير تنها از آن ممكن است:
آنجا كه حافظ از شراب در كنار مظاهر طبيعي آن يعني نوشيدن در طبيعت و بيخردي خواندن ترك آن در بهار ياد ميكند و وصف نوشيدن آن را در ميان دوستان ميكند آدمي را به شك مياندازد كه با مظهر زميني آن كار دارد.
و آنجا كه ساقي را رهاننده از دنيا و پستي و در برابر صوفي فرا ميخواند و از مسجد به ميخانه رو ميآورد، قدر معنوي آن به ذهن متبادر ميشود.
اما شكي نيست كه حافظ در معنا و حرمت و حليت شراب در تضاد با صوفي است.
پ.ن. ببخشيد كه اينجا نظر گذاشتم، به نظرم از بهترين پستهاي شما و از بهترين مطالب در اين خصوص بود، حيفم آمد چيزي ننويسم.