سلام
بابا فلسفه.ولتر خوان.سفرهاي گاليور.فلرتيشيا.....
از شوخي گذشته مطلب خيلي آموزنده اي بود و جالب است
كه من اين روزها از روي تاريخ فلسفه ويل دورانت داشتم راجع به خود ولتر مي خواندم كه به نابغه ديوانه شهرت دارد و شرح مفصلي از ديوانگي هايش مثل دوئل با يك مقام سلطنتي و ديدگاه هاي اقتصادي(شما بخوانيد خسيس بودن مثل خودت كه همش يه طبقه بين مون تو اداره فاصله هست و فيلم آواتار رو كلي با تاخير بهم رسوندي:ايها الناس در جريان باشيد) ولتر و اظهر من الشمس تر از همه چيز درگيري هاي قلمي اش با ژان ژاك روسو و .....
باز هم تاكيد مي كنم.مطلب آموزنده اي بود قاسم جان.برات يه دوبيتي ارمغان دارم از محمد عبدالحسيني:
دلش خون بود و پنهان گريه مي كرد
لبش چون پسته خندان گريه مي كرد
براي آن كه اشكش را نبينند
هميشه زير باران گريه مي كرد
محمد عبدالحسيني
در ضمن ديشب شب خوبي داشتم.جاودانگي كوندرا رو يه نوكي زدم و فيلم رواني هيچكاك رو براي بار سوم ديدم.با بازي درخشان جانت لي....اينا رو براي چي مي گم؟براي اين كه تو آخرش مثل هميشه غبطه بخوري به تنهاييم و بگي خيلي نامردي!!ياحق!