• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : اينجا شراب مي رقصد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام و عرض تسليت به استاد گرامي!

    کشتي شکست خوردهي طوفان کربلا
    در خاک و خون طپيده ميدان کربلا
    گر چشم روزگار به رو زار ميگريست
    خون ميگذشت از سر ايوان کربلا
    نگرفت دست دهر گلابي به غير اشک
    زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
    از آب هم مضايقه کردند کوفيان
    خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
    بودند ديو و دد همه سيراب و ميمکند
    خاتم ز قحط آب سليمان کربلا
    زان تشنگان هنوز به عيوق ميرسد
    فرياد العطش ز بيابان کربلا
    آه از دمي که لشگر اعدا نکرد شرم
    کردند رو به خيمهي سلطان کربلا
    آن دم فلک بر آتش غيرت سپند شد
    کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

    واقعاً غزل عالي بود بسيار خوشم آمد زنده صحتمند و كامگار باشيد

    پاسخ

    سلام سربلند باشيد