سلام بر شما دوست عزيز و بزرگوار که کلي هميشه لطف بي اندازه داريد .
تحليل دلنشين و زيبايي بود بر نگرش حافظ به مساله ي سر خدا .
مفاهيم ابيات و كنار هم قرار گرفتنشون تقريبا اونچه فرموديد رو ميرسونه و البته ميشه اينم اضافه كرد كه اولين خطايي كه كرد اين بود كه از گندم خورد . از همين جا هم ميگه كه پدرم روضه ي رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جويي نفروشم . كه اگه اين گندم خوردن نبود رسيدني هم در كار نبود . به عبارتي اشاره داره به اين مضمون گفته ي عرفا كه براي ساختن بايد خراب شد . و اين خراب شدن حافظ كه ميگه بخشوده ميشه اون خراب شدن خاص و در به در شدن و . . .