سلام استاد
ببخشيد اگر استاد خطابطون كردم (احساس ميكنم از اين كه شاگرد ضعيفي مثل من داشته باشيد ناراحت ميشويد) آخر نظرات شما رو در وبلاگ استاد و رهبر بي چون و چراي قلبم جناب آقاي واحدي (لبگزه) كه ميخوندم ديدم شما ايشون رو استاد خطاب كرديد اول فكر كردم باهم همكلاسي هستيم اما وقتي به وبلاگ شما سر زدم و البته ببخشيد كه بدون اجازه و رخصت و در نزده وارد شدم ديدم چه اشتباه بزرگي ميكردم از اين كه تا به حال آقا سيد محمد رضا واحدي رو استاد خطاب ميكردم؛چون ايشون شاگردهاي خوبي مثل شما دارند و ما در مقابل شما (آن ذره كه در حساب نايد مائيم) ...... با اجازه تون من شما رو لينك ميكنم و از اين به بعد استاد خطابتون ميكنم. راستي استاد يه غرفه بهشت ناقابل داريم كه اون هم از افاضات جناب واحدي است اگر وقت داشتيد و قابل دونستيد زير پاهاي مهربونتون رو هم نگاه كنيد. راه روهاي غرفه بهشت را با مژه هايم جارو کشيده و با تکه هاي قلب شکسته ام فرش کرده ام. اي کودکان خيال من ساکت ميهمان در راه است.