• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : قشنگياي قصه مون!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    زيبا بود بانو
    پاسخ

    ممنون از حضورتون البته تصحيح مي كنم فرمايش شما را به اين صورت كه :زيبا بود آقا!

    سلام

    خيلي دل نشينه . . .

    سلام

    با چند رباعي ترو تازه به روزم

    منتظر آمدن شما دوست عزيز

    سلام . خيلي زيبا بود.خيلي زياد.دعا کنيد براي ما هم.

    سلام بر شما :

    شعر بسيار زيبايي را از شما خواندم . دست مريزاد . واقعا لذت بردم .

    ممنون كه قابل مي دونيد و به وبلاگ خانوادگي ما سر مي زنيد و براي

    خواندن دلنوشته هاي زيباتون دعوتمان مي كنيد .

    يه دنيا سپاس

    پاسخ

    داشتن دوستاني مانند شما مايه مباهات است - سر به هم آورده ديدم برگهاي غنچه را.....اجتماع دوستان يكدلم آمد بياد - هميشه مجموع باشيد
    سلام استاد
    ترانه زيبايي خواندم كه ريشه در عشق مقدسي دارد
    كاش آن حوض لبالب از آب بود تا امروز چنين نوستالژي عميقي نمي آفريد
    پاسخ

    ممنون از اينكه قابل دانستيد بايد عرض كنم كه اين شعر مال حدود دوسال پيش است و اين نوستالوژي عميق آفريده امروز نيست وكاملا ديروزي است!اكنون به ياري حق در كناراقيانوسي وسيع و ژرف خداي را بندگي مي كنم، سربلند باشيد
    شعر بسيار زيبايي است ... مخصوصا اين قسمتش ...

    يادش به خير نماز شب کنار حوض خالي
    ديگه خدا بدون تو يه گنج بي نشونه


    پاسخ

    ممنونم هميشه نسبت به من لطف داريد