• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : عشق هاي رفتني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آژند 

    جناب وردياني با عرض معذرت از اينكه صحنه ي وبلاگ شما را عرصه جولان خود كرده ام ...

    به پريزاد بركه ي نور :

    حرف من اين است ما داريم اشتباه ميكنيم ...

    عشق آن چيزي نيست كه لحظه اي دل را بلرزاند و حس خوشي را به انسان منتقل كند و آدم را به حدي غير منصف كند كه به گذشته اش پشت پا بزند ...

    عشق هايي را ديدم كه آمدند و زندگي ها را از هم پاشيدند ...

    عشق هايي را ديدم كه انسان ها را اغفال كردند ...

    عشق هايي را ديدم كه فرصت هاي آدم را براي تجديد نظر در روابط گذشته اشان گرفتند ...

    عشق هايي را ديدم كه فرصت فكر كردن را از آدم ها گرفتند ...

    زندگي شعر و غزل نيست ...

    زندگي يك معاشقه ي گذرا نيست ...

    زندگي تعهدي است كه ما به آدم ها داريم ...

    عشقي كه بيايد و انسان ها بي تعهد كند به پشيزي نمي ارزد ...

    عشق آنقدر با معنا و با ارزش است كه گفتن ندارد ...

    حرف من اين است كه ما آدم ها عشق را با ميل بي دريغمان براي فرار از تكرار ها آلوده كرده ايم ...

    در ضمن من وبلاگ نويس نيستم كه آدرس نگذاشته ام !!!

    پاسخ

    بايد عرض كنم كه بسيار خوشحالم از اينكه اين وبلاگ افتخار پيدا كرده كه صحنه تبادل نظر دوستان انديشمندم باشد كاش تمامي پستهاي من بتوانند نهفته هاي زندگي انسان را مطرح نموده ودوستان خوبي مثل شما ، پريزاد و بقيه عزيزان باورها وتجربيات ارزشمند خود را عنوان نمايند و به بحث بپردازند. با توجه به اين كه شما پريزاد را مخاطب قرار داديد دور از ادب ديدم كه جواب بدهم پس در انتظار جواب ايشان مي مانيم سربلند باشيد