عشق الهي لازمه سير و سلوک معنوي است ولي بدون تشليم مهز به اراده خداوند و شاهد شدن هيچ اتفاقي نخواهد افتاد ،اتفاق در اينجا اتفاق فيزيکي نيست اتفاقي است که به صورت آگاهي و درکي صورت ميگيرد از کجا آمدي به کجا ميروي آمدنت بهر چه بود و در اين صورت است که وحدت عالم هستي و يکپارچگي و زيباي را خواهيم ديد عالم با وحدت حتي جسم خود بشر نيز با وحدت يک مجموعه را تشکيل دادند که ما در اين عالم هستي و دروم اين جسم عشق را درک کنيم عشق الهي را عشق زميني نومنه کوچکي از عشق الهي است که ما را به سوي خود ميکشد و خود انسان نميتواند عاشق خداوند شود چون بدون تسليم امکان پزير نيست اينجاست که اگر تسليم و شاهد شوي ساقي از مي براي انسان نسار ميکند و مي همان آگاهي است و ساقي هوشمندي است . عارفاني چون سعدي حافظ گنجوي اقبال لاهوري و ........... همه از عشق الهي گفتند که هدف آفرينش را بايد از خدا خواست و تسليم و شاهد بود تا به کمال رسيد بدون تسليم نميتوان به کمال رسد. شرط سير و سلوک معنوي خدا محور خدا محور بودن است که يعني جز او نمي توان او هر چه خواهد ما نمي توانيم اوست که ميتواند

سلام
ولادت باسعادت سرو باغ احمدي، آينه ي محمدي و روز جوان مبارک

در سرزمين من ،عشق چيزي است مثل سرخك !!!

عاشق بمانيد . . .

سلام استاد گرامي

نگاه تان به عشق شعر بلندي ست كه تحليل بسيار مي طلبد

عشق را عين خلقت مي بينيد و اين همان فلسفه آفرينش ست كه ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود

هميشه هاي تان سرشار

مثل زني که بچّه ي مرده اش را به دنيا آورده، خسته ام!

.

اما

همراه شما هستم با شعري جديد از خودم:

دنيا شده مثل وسط خالي «دونات»!!

.

و شعري

منتشر نشده و داغ ِ داغ

از «دکتر سيد مهدي موسوي»:

«ايران ما گربه ست امّا موش بسيار است!»

.

با حرف هايي سياه و سپيد

و لينک هايي آبي

«به چيزهاي قشنگي که نيست فکر بکن»

و به ديدنم بيا...

به اولين پست «فاطمه اختصاري» در سال جديد

که همه اش کهنگي ست...