• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : نيا به شعر من ، دوباره سيب سرخ مي شوي!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    [گل]

    دريغا که فصل جواني برفت
    به لهو و لعب زندگاني برفت

    ز سوداي آن پوشم و اين خورم
    نپرداختم تا غم دين خورم

    دريغا که مشغول باطل شديم
    ز حق دور مانديم و غافل شديم

    چه خوش گفت با کودک آموزگار
    که کاري نکرديم و شد روزگار

    نکو گفت لقمان که نا زيستن
    به از سال ها بر خطا زيستن

    هم از بامدادان در کلبه بست
    به از سود و سرمايه دادن ز دست

    جوان تا رساند سياهي به نور
    برد پير مسکين سياهي به گور

    [گل]

    "ما هستيم"
    «تا در عالم شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست "ما هستيم"»

    [گل]