سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

طره آشفتگی را احتیاج شانه نیست

 

فیلم دهکده

سلام 

به تازگی فیلم دهکده به کارگردانی ام نایت شامالان یا شیامالان را دیدم.  فیلم فوق‌العاده ای بود. نمی خوام وارد داستان فیلم بشم و یه پست طولانی بذارم. اسم فیلم رو که سرچ کنین سایت های مختلف رو میبینین که راجع به داستان فیلم خیلی بهتر از من نوشتن.  از جنبه های گوناگون اعتقادی، سیاسی،  اجتماعی به این فیلم نگاه شده که فکر میکنم این دیدگاه ها درست است. اما آن چیزی که بسیار نظرم را جلب کرد این بود که دختری کور به خاطر عشق و نجات جان کسی که دوستش داشت از جنگلی که به باور ساکنین روستا پر از موجودات مرموز، وحشتناک و آدمکش است، عبور می کند. در این مسیر هیچکس با اوهمراه نمی شود و او یک تنه و نابینا با نور عشق و امید از آن جنگل عبور می کند و موفق به آوردن دارو می شود تا عشقش را از مرگ نجات دهد. توصیه میکنم این فیلم را حتما ببینید. 

 فیلم دهکده


واژه های کلیدی : عشق، فیلم، ام نایت شامالان، دهکده، کوری، جنگل، وحشت

پنج شنبه 94 خرداد 14

كلك مشكين تو : ‍



بهتر است هر چه زودتر آنپلاگ شویم...

سلام

کمتر کسی است که فیلم سه‌گانه ماتریکس را ندیده باشد. البته منظور من در این پست ماتریکس یک است. در فیلم ماتریکس یک مى بینیم که در آینده تعدادی از انسانها با  کمک تجهیزات محرمانه خود با نیو که خود یک هکر کامپیوتری است ارتباط برقرار می‌کنند و برای شرح می‌دهند که حقیقتی که او تصور می‌کند یک شبیه‌سازی پیچیده کامپیوتری است به نام «ماتریکس» که توسط نوعی هوش مصنوعی بدخواه طراحی شده‌است. ماتریکس حقیقت را از بشریت مخفی می‌سازد و به آنها اجازه می‌دهد تا یک زندگی متقاعدکننده و شبیه سازی شده در سال 1999 را داشته باشند. در حالی که ماشینها در حال رشد کردن هستند و مردم را درو می‌کنند تا از آنها به عنوان یک منبع انرژی دایمی استفاده کنند. مورفیس، رهبر این آزادی طلبان باور دارد که نیو «شخص یگانه» است که انسان‌ها را به سوی آزادی هدایت کرده و ماشینها را برخواهد انداخت. به اضافه نیو ،ترینیتی و مورفیس در مقابل بنده سازی انسان‌ها توسط ماشینها می‌جنگند، درحالی که نیو کم کم شروع به پذیرفتن نقش خود را به عنوان «شخص یگانه» می‌کند و الی آخر

اما آن چیزی که ذهن مرا درگیر کرده شباهت عملکرد رسانه ها به ویژه تلویزیون باعملکرد ماتریکس یا همان هوش مصنوعی بدخواه است.  در این فیلم کار ماتریکس این است که تمام اندیشه‌ها واحساسات را از طریق کابل هایی که به بدن وصل است به انسان ها القا می کند. آدمی از ابتدا در محفظه‌ای شیشه‌ای مانند رحم  قرار می‌گیرد و در همانجا رشد میکند و می میرد. دراین حالت انسان حتی نمیتواند چشم بگشاید. دنیا و تمام چیزهایی که دراطراف او اتفاق می‌افتد فقط چیزهایی است که ماتریکس ازطریق کابل ها به او القا می کند.  حقیقتی وجود ندارد به غیر از آنچه ماتریکس می خواهد انسان ها ببینند و حس کنند. 

اگر کمی دقت کنیم متوجه می‌شویم که رسانه‌ها و به ویژه تلویزیون دارد دقیقا همین کار را با ما می کند.  تلویزیون تمام نگاه ها را به خود متوجه میکند وذهنها را درگیر موضوعاتی می کند که گردانندگان آن می خواهند.  اخبار، سریالها، برنامه های فرهنگی و. ..که از تلویزیون پخش می شود شبیه همان کاری است که در فیلم ماتریکس انجام میشود. البته این اختصاص به کشور خاصی ندارد تمام حکومت ها در سراسر جهان از این حربه نهایت استفاده را می برند تا به اهداف درست یا نادرست خود برسند.  

به نظر من در این شرایط تنها کاری که ما می توانیم انجام دهیم تا بتوانیم اندکی آزادتر بیندیشیم این است که به قول شخصیت های فیلم ماتریکس "آنپلاگ" شویم یعنی اتصال خود را با رسانه ها و به ویژه تلویزیون که نقش ماتریکس را بازی می‌کند، قطع کنیم و به جای تسلیم بی چون و چرای رسانه‌ها -و در راس آنها تلویزیون- شدن،  به دامن اندیشه‌های انسان های بزرگ که در کتابها برای ما به یادگار مانده است پناه ببریم و یا فیلم ها و تآتر هایی را ببینیم که اندیشه‌های ناب باعث بوجود آمدن آنها شده است. 

matrix


واژه های کلیدی : اندیشه، رسانه، ماتریکس، تلویزیون، فیلم، تآتر، کتاب

دوشنبه 93 بهمن 20

كلك مشكين تو : ‍




لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب «کمین آخر»
خرده روایتی از دیدار با نجف دریابندری
[عناوین آرشیوشده]
  •  RSS 
  •  Atom 

  • خانه


  • پست الکترونیک

  • پارسی بلاگ



  • کل بازدید: 1021802
    بازدید امروز : 9
    بازدید دیروز : 57



    وردیانی

    طرّه ی آشفتگی

    پیوندهای روزانه
    شورای گسترش زبان فارسی [87]
    فهرست موسیقی ایران [57]
    کتابخانه مجازی ایران [86]
    کتابناک [23]
    گفتگوی هارمونیک [41]
    لغت نامه دهخدا [85]
    گنجور [45]
    پایگاه سبطین [125]
    جستار [53]
    صادق هدایت [196]
    شعر سپید معاصر [223]
    کانون ادبیات ایران [109]
    کتاب شعر [160]
    شعر نو [206]
    شاملو [109]
    [آرشیو(30)]

    مطالب بایگانی شده
    دی 1387
    بهمن 1387
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    تیر 91
    خرداد 91
    مرداد 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    فروردین 92
    اردیبهشت 92
    خرداد 92
    مهر 92
    آبان 92
    بهمن 92
    خرداد 93
    اردیبهشت 93
    مرداد 93
    پاییز 93
    تابستان 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94

    اشتراک در خبر نامه

     


    پیوند دوستان
    شکوفه های زندگی
    ل ن گ هـــ ک ف ش !
    وبلاگ دیگرم(شور شعر)
    لبگزه
    ترنم - بوی جوی مولیان
    سرّ سودا
    خورشید خانوم
    برگباد
    لبخند نیشخند زهرخند
    برگ بی برگی
    این انبوه سیب خورها...
    دیدار تو رویا نیست
    کی اف
    کلاغ راست مغز
    ققنوس
    شروعی دوباره
    نشانی
    کلبه ی دوستی
    شعر چهار پاره
    جالبه






    وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    آمار