• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : ايمانمان بود مي دهد...!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهدي 
    سلام بر قاسم آقاي عزيز
    چند وقتي بود مي خواستم به وبلاگ شما سري بزنم اما نمي شد
    اولا خيلي کم به دانشگاه مي آيم و وقتي هم که مي آيم به توصيه ي بانو زليخا فيلم برايش دانلود مي کنم البته دانلود يک فيلم در 3 دقيقه هم خودش دنيايي دارد
    به هر حال بسيار جاي خوشحالي دارد که از فضاي ادبيات بيرون نيامده اي و کلاس هايت بهانه اي براي مطالعه مي شود هم غزلت قشنگ بود و هم دلنوشته ات اما رباعي ات نه عکس هاي قشنگي هم گذاشته بودي که به مقتضاي حال و مقام بود
    اگر بشود که با به روز شدن وبلاگت ايميلي هم براي ما بيايد خيلي عالي مي شود
    اگر خبر خاصي(خبر جديدي) هم داري برايم بنويس

    سلام...

    ياد باد آن روزگاران ياد باد...نامشون تا خدايي خدا پرعزت

    ايام به كام

    پاسخ

    سلام ياد ايامي...
    + فاطمه ميراحمدي 

    سلام

    حکايت دفاع و جنگ و آدماش ، حکايت همون گالري نقاشيه
    وقتي پاي وطن و ميهن دوستي بياد وسط يه روي سکه ي ديگه آدما رو ميتونيم ببينيم.

    اکثرا منافع جمع رو برتر از منافع شخصي ميبينن و تا ميتونن ايثار ميکنن و عده قليلي هم خب خودشون هيچ وقت کم رنگ نميشن!

    اما وقتي جنگ تموم شد جريان زندگي خب مثل قبل ميشه ديگه. طبيعيه و انکار ناپذير و گهگاهي هم همين جريان طبيعي ، تلخي رو به همراه داره ميشه اون چيزي که شما گفتيد

    پاسخ

    سلام هر روز دورتر و دورتر...
    سلام
    واقعا زيبا بود
    ولذت بردم وهم به تفکرم وا داشت
    هم لبخند زدم
    منتظرتم
    پاسخ

    سلام ممنون خواهم آمد