• وبلاگ : طرّه ي آشفتگي
  • يادداشت : عشق چيست...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    صعود تنها مانند سقوطي در سكوت است
    با اين حرف طوبي موافقم
    وقتي همراه يکدل همراهيت کند ان وقت هر قدم را با ارامش و اميد طي مي کني و هر لحظه شوقت از پيش بيش مي شود .
    پاسخ

    منم با شما كه با طوبي موافق هستيد موافقم!
    + مهرداد نصرتي 

    سلام قاسم جان

    آقا ساعت وبلاگت ما رو به غلط انداخت.ساعت 5 كه پا شدم فكر كردم هشت و ربعه و از اداره جا موندم و غيبت خوردماينجودي كردم و پاشدم بعد ديدم نه بابااين طور شدم و با گمانينه اومدم تا با ديدن چهره حسام الدين مقدس زاده انرژي بگيرم تو ادارهو اين طور شم.ياحق!

    پاسخ

    سلام ببخشيد از اين خطاي باصره كه توسط ما حادث شد! آخريشو نمي شي چون حسام نيست...

    يكي بحر است عشق بي كرانه در او آتش زبانه در زبانه

    اگر مرغابيي اينجا مزن پر در اين آتش سمندر شو سمندر

    پاسخ

    وندر دل آتش درآ.... پروانه شو








    سلام اخوي
    گر مرد رهي..
    ما كه نتونستيم حتي براي دمي مرد ره باشيم
    اما حسرتش را داريم
    احب الصالحين و لست منهم
    پاسخ

    سلام استاد بزرگوار .از دل نمي رسد نفس عاشقان به لب........بلبل زبي غمي است كه فرياد مي زند

    سلام

    قسمت دوم هشتاد و هشتي هاي من منتظر نگاه مهربان شماست

    پاسخ

    سلام خواهم آمد
    ده گانه هاي هشتاد و هشتي من
    به روزم[گل]
    پاسخ

    سلام ناخودآگاه ياد ده فرمان افتادم! خواهم آمد

    سلام اديب مهربون...

    بسي لذت برديم از اين مطلب... عاشقي هم عالمي دارد...

    در گاه عاشقانه ها ما از دعاي خويش فراموش نفرماييد
    پاسخ

    سلام عزيز دل برادر.بسي محتاجيم به دعاي خير شما.طفيل هستي عشقند آدمي پري.....ارادتي بنما تا سعادتي ببري

    ســـــــــــــــلام جناب وردياني عزيز

    خب، معمولا رسم زمونه ( دنياي مادي ) اينه كه بعد از هر صعودي، لاجرم يه سقوط هست. فقط بايستي اميدوار بود كه اين سقوط، جريان زندگي رو مختل نكنه؛ چون تا بوده همين بوده !

    به هر جهت . .

    هر انساني ناچار به صبره، چون، براي همه، خدا در همين نزديكي است . .

    پاسخ

    سلام البته تا جريان زندگي رو چي تعريف كنيم...

    خسته ام از كوه ، از اين همه ارتفاع

    شرمنده ام ، شرمنده ي شانه هايي كه سنگيني را مهمان بودند ، شرمنده ي لحظه هايي كه سوختند و شرمنده ي دلي كه ساخت

    تواني براي نمانده ، پاهايم درد مي كنند و نفس هايم به شماره افتاده

    پايين مي آيم ، به سرعت ، مصمم ، كوله بارم را مي سپارم به خيلي مشتاقان

    كوله ي ديگري مي خرم از بازار زندگي ، روي تخته سنگ ها كنار جريان آب مي نشينم و نفسي تازه مي كنم ، شايد هم نفسي از جنس نجابت بيايد و كوله بارمان را با هم از عشق پر كنيم

    صعود تنها مانند سقوطي در سكوت است

    من صبر مي كنم ، خدايي در اين نزديكي است....

    پاسخ

    سلام . خداوند ما را براي همين صعود آفريده است .البته صعودي كه سقوط در پي نداشته باشد .خدا در قله همين كوه منتظر ماست با كوله باري پر بايد به درگاهش برسيم. البته بزرگي در اين نيست كه هيچگاه سقوط نكنيم بزرگي در اين است كه اگر افتاديم دوباره برخيزيم...
    سلام آقاي وردياني عزيز...
    راستش فعلا خسته ام از اين حرف ها...
    خسته
    نمي فهمم...
    چرا اين يك رابطه ي دوطرفه نيست...؟!
    چرا بايد همه تلخي ها و سختي ها رو يه نفر تحمل كنه...؟!
    چرا...؟!
    با اين تعاريف و اين كه عشق و عاشق بايد خودشو فدا كنه و فقطم اين وسط له بشه مخالفم!
    لا اقل معشوق بايد خيلي بزرگ باشه تا بخواي بخاطرش خودتو فدا كني!
    و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله!
    پاسخ

    سلام حسام جان جوابت را ازحضرت حافظ بشنو: ناصحم گفت كه جز غم چه هنر دارد عشق؟ برو اي خواجه ي عاقل! هنري بهتر از اين؟

    سلام

    خدايي اين ديگه درسته

    پاسخ

    سلام اومدم و كامنت گذاشتم
    سلام
    ببخشيد.آدرسم را اشتباه گذاشته بودم.البته تقصير مهرداد شد.هر چندخودشم اين جا نشسته و داره مي خونه.به قول خودش ياحق!

    سلام مجدد

    فكر كنم آدرس رو اشتباه تايپ كرده بودم.

    سلام آقاي وردياني
    با احترام دعوتيد به خواندن من.از وبلاگ مهرداد نصرتي به شما رسيدم.