سلام باسايت شماالان آشناشدم.هنوزاين کتاب رانخوندم البته زياددربارش شنيدم.ولي مي خواستم يک نکته رااشاره کنم وآن اينکه آقاي محترم اجازه بديدکه نسل جوان هم کارارايه کنند وبتوانندقلم به دست گيرندتاحرکتهاي نودرآن کشورعقب نگه داشته شده به جريان افتد.تاکي مي خواهيدبه صادق هدايت وصل باشيد.کشوربايدصادق هدايتهاي زيادي راتجربه کند.مرسي.

سلام استادِ چندوقت سرنزده ي من(يعني من چندوقته سرنزدم،از بي سعادتي)

من از دولت آبادي هنوز نخوانده ام چيزي،اما وقتي "ارميا"ي اميرخاني را خواندم متاسفانه نپسنديدم. و...

ميدانم که بهانه ي زشتي ست اگربگويم "ادبيات انگليسي ميخوانم،پس باادبيات فارسي بيگانه ام" لذابهانه اي نمياورم.متاسفانه فارسي کم خوانده ام(=کمترازفرنگي.) سوال: دولت آبادي را با "کليدر" شروع کنم يا "جاي خالي سلوچ" ؟

مستدام باشيد

ياحق

سلام
خب من هم فقط 8 خط اول نقد شما رو خوندم
توصيه مي کنم تا اخرش رو بخونيد نظرتون عوض ميشه !

سلام جناب وردياني
با ادامه ي داستان شير و نخجيران به روزم ...

سلام

به روزم با يه خودموني نوشت

سلامي دوباره...
اما به نظر من من اوي اميرخاني با همه ي نكاتي كه شما فرموديد ويژگي هاي خودشو داره...
من از من او خوشم اومد...گرچه جاهاي زيادي هم داشت كه به مذاق من مخاطب خوش نميومد اما با فضاي اون خيلي ارتباط خوبي برقرار كرده بودم!
از جهت فضا سازي خيلي خوب و موفق بود...
و اتفاقا به نظرم اينكه شخصيت هاي داستان هركدوم ويژگي ها يا امضاهاي خاص خودشونو داشتن مثه تكه كلام ها و حالات ظاهريشون نشان از موفق بودن و ساخت دقيق داستانه...
خوب من به عنوان مخاطب دارم مي بينم!
به هر حال اين نظر منه...
بازم ممنون

سلام جناب وردياني عزيز
راستش من هم بهم پيشنهاد خواندن اين کتاب داده شد اما هنوز نخوندم ... شايد من هم 80 صفحه ي اول را خوندم و بعد دوباره نوشته ي شما را بخونم ...

راستي من هم به روزم ..

سلام

يه غزل خوب:

رفيق راهي و از نيمه راه مي گويي

وداع با من بي تكيه گاه مي گويي

ميان اين همه آدم، ميان اين همه اسم

هميشه نام مرا اشتباه مي گويي

به اعتبار چه آيينه اي، عزيز دلم

به هركه مي رسي از اشك و آه مي گويي

دلم به نيم نگاهي خوش است، اما تو

به اين ملامت سنگين، نگاه مي گويي؟

هنوز حوصلهء عشق در رگم جاري است

نمرده ام كه غمت را به چاه مي گويي.

محمدعلي جوشايي

البته من اين كتاب را هنوز بهترين كتاب ادبيات فارسي ميدانم. مثل جاي خالي سلوچ گرفتار ادبيات سوسياليستي نيست. اين كم دستاوردي نيست رفيق

سلام

در كمال صداقت بگم من نه تنها رمان رو نخوندم حتي اسمش رو هم نشنيده بودم پس ديگه خيلي خيلي از مرحله پرتم

اما در مورد سووشون ، فكر مي كردم با همون چند خطي كه توي كتاب درسي خوندم داستان جالبي نباشه اما كتاب فوق العاده اي بود كتابي كه باعث شد برم سراغ نويسنده هايي كمي قديمي تر

عيدتون با يك روز تاخير مبارك

به روزم

سلام اخوي
با كليات حرفتون موافقم اما نبايد ويژگي هاي برجسته و سحر قلم اميرخاني و نيز اطناب مليحش را نيز از نظر دور داشت
من هم نقدي نوشته ام.. البته قديمي است

سلام قاسم عزيز

نخوانده ام اين كتاب را و نمي توانم قضاوت كنم

ولي با يك چيز موافق هستم

فضاي فكري هر فرد با ادراكات ساخته ميشود

و هر چه فضا ها بيشتر مباني قضاوتي و دوست داشتن ها متفاوت

يك ناظر بازي فوتبال كه سرگرمي هميشگيش فوتبال است

بعد از يك مدتي مي تواند حتي جنبه هاي داوري را نقد كند

تفاوت آماتوريسم با حرفه اي بودن در همين است

اگر با ادبيات خوب سرو كار داشته باشيم ديگر هر چيزي را نمي توانيم به صرف معروف شدن يا همگاني شدن دوست بداريم

زيرا نقد بيرحمانه نيز ياد گرفته ايم

آنچه كه در هنر و ادبيات يك مزيت است

براي خودم چندي پيش اين وضعيت رخ داد

رمان خارجي استخوانهاي دوست داشتني كه بسيار اسم و رسم دارد و چندين بار تجديد چاپ

با آن ارتباط برقرار نكردم از نيمه به كناري گذاشتم

اينقدر مي دانم كه چه زماني چيزي را رها كنم بي حس كنجكاوي

ديگر اسامي نيست پروپاگاند نيست كه فقط ذهنم را درگير كند

غريزه ام قدرتمند عمل مي كند و مي دانم كه و چه خوب است

چه خوب كه اين تجربه را نوشتي

نوشتن خوب است

نوشتن خوب است

-------

پست جديد آمد

سلام اديب مهربون...

يه چيزي هم كه هست بعضي اقات عنواني كه براي كتاب انتخاب ميشه هم كم تاثير نمي گذارد چون يه جورايي آدمو سوق ميده كه بره و بخونه ببينه چيه؟... خب ديگه اينم يه جور كلاس ديگه ...حداقل مثه من نيست كه هنوز اديت نشده مياد پست قرار ميده و ... اين سبك نوشتنش همينه، آخه اين گوريو نوشته هاش مثلاً يهو 35 صفحه داره فقط يه اتاقي رو توصيف ميكنه يعني اگر كسي حوصلش نكشه ،كتاب بين زمين و آسمون ملق ميزنه ولي بعد كه اگر بيشتر پيش بره مي بينه كه چه گفته هايي كه اين نويسنده در دل اين كتاب نهان نكرده...

بگذريم...ولي بزرگي يه روزي بهم گفت رمان مي خوني، بخون ولي رماني بخون كه تو زندگي واست درس بشه يكي شم جان شيفته بود كه بيشنهاد كرد.

در گاه آسموني شدن ما را هم دعا بفرماييد

پ.ن. ولي بعضي از سطر ها رو هم خوب به گونه زباني اسلنگ پيش رفتينا... مرحله پرتي امل

سلام موافقم

بعد از خواندن 11 صفحه از كتاب (ا ن هم بعد از 2 سال تبليغ شنيدن و خواندن متن هايي كه بسيار زيبا بودند و تحت تاثير اين كتاب نوشته شده بودند )ان را به گوشه اي پرت كرده و دو هفته اي نخواندمش .تا خود را راضي كرده و تا انتها مطالعه كردم .متاسفانه افرادي كه اين كتاب را بزرگ كردند (در برابر بسياري از اثار كه اقتضاي دوره دبيرستان است.واقعا اثري بزرگ است )بچه هاي اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 مي باشند .

عرفان زيبايي در كتاب بود و نمود ان را مي توان در فصل اخر و همچنين در صفحات مربوط به مريم و ابو راصف ديد

در هر صورت ان چنان كه تبليغش را ميكردند به دل ننشست

البته اين را هم بگويم نوشته هاي دولت ابادي زيبا هستند ولي انقدر به جزييات مي پردازد كه گاها توان مطالعه را مي گيرد مانند كليدر

10 جلد كمي زياد است نه؟

سلام بر استاد وردياني عزيز

من كه خودم كتاب رو نخوندم البته ولي خب اعتماد كامل به نظر شما كه استاد فنيد دارم .

بعد كلا وقتي يه كتابي همچين حالتي پيدا ميكنه دقيقا برعكس موج فكر ميكنم اون چيزي كه بايد باشه نيست كه يه همچين موج كاذبي تو عموم ايجاد كرده . اونم تو كشوري كه كتاب هاي فوق العاده و ناب بعد از چند سال به چاپ دوم و سومم نميرسن و كلش ميشه شايد ده هزار نسخه برا . . .

لذا يه بارم كه دستم داشت ميرفت كه بخرتش باز منصرف شدم . . .